عشق جذاب

پارت هدیه (پارت ۹)

کوک ویو

رفتم پایین سوجی اومده بود گفت که میخواد چند روز اینجا بمونه اونم با یه لباس باز که فقط سینه ها ش رو کمی میپوشوند

سوجی :ددی شب باهم بخوابیم (عشوه)

کوک :نه کار دارم (جدی)

سوجی :ددی چرا اینجوری حرف میزنی (عشوه )

سوجی اومد و دستش رو رو دی.ک کوک ما..لید

کوک :نکن عروسک (بم و خمار ) بت قول نمیدم اتفاق خوبی بیوفته

سوجی : ددی کی بود که باهات ۳۳ راند رفت من نها کسی بودم که تونستم امشبم حالتو جا میارم (عشوه)

کوک : برو تو اتاق و حق نداری بری طبقه بالا تا بیام

سوجی :چشم ددی (ناز گونه)

ویو النا

از راپله صداشون رو می‌شنیدم ۳۳ راند یا خداااا من باید از اینجا فرار کنم بابام الان حتما نگرانمه به پنجره نگاه کردم ارتفاع خیلی بود یعنیییی نه ......نمیشه از اینجا فرار کرد .....اهه فاک به این شانس

ویو کوک

رفتم به باند سر زدم و بعد رفتم شرکت جئون (باباش) گفت که پدر النا کیم خیلی دنبالش هس ولی من فقط دارم بخاطر پدرم این کارو میکنم و گرنه به من الا ربطی نداره آین قضیه مادر خودم که وقتی ۱۷ سالم بود فوت کرد ...... داشتم فک میکردم که دیدم ته اومد

کوک :سلام اینجا چیکار میکنی

ته :باید یه چی بهت میگفتم (نفس و نفس )

کوک :چی شده
.
.
.
.
ته :سوجی دوست دخترت بهت خیانت کرده

کوک :اون هرزه خیابونی وایسا براش دارم. حالا با کی

ته :باورت نمیشه با مین سو (دشمن کوک )

کوک :هرزهههععه(عربده)

ته :اروم باش امشب باید به حسابش برسییی از اولم بت گفتم یه هرزه هس

ویو کوک
( عمارت )

کوک :سوجی کجایی(بلند)

سوجی :ددی اینجام بیااا(عشوه)

کوک :رفتم تو اتاق دیدم با یه شورت و سوتین نشسته اونجا خیلی تحریک کننده بود

سوجی :ددی چقد گنده شده

کوک :اره بخاطر تو

سوجی :میخوای امشب باهم حال کنیم

کوک :چرا که نه (پوزخند) ولی بزار من اولش رو شروع کنم .....
دیدگاه ها (۰)

عشق جذاب

'آرزوم 'P⁶ادامه...بخواتر این که ابرو ریزی نشه جلو همه کوک رو...

'آرزوم 'P⁵کوک :نمیشه من اونجا کار دارم ا.ت:پس به سلامت من نم...

Today is my brithday🥲💜

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط