مجنون و آب و کوزه و لیلا بهانه بود

مجنون و آب و کوزه و لیلا بهانه بود
زندان و چاه و گرگ و زلیخا بهانه بود

می خواست عشق در جهان غوغا بپا کند
قصه سیب و آدم و حوا بهانه بود

ابلیس رانده شد چو عشقی در دلش نبود
آتش و خاک و سجده هم آنجا بهانه بود

شور کلام مولوی از شوق یاد اوست
دیدار شمس و عشق مولانا بهانه بود

تنها به یاد او غزل می گفت خواجه هم
شاخ نبات و ساقی رعنا بهانه بود

تفسیر تازه ای ازو در یوش زاده شد
شعر نو و "افسانه" نیما بهانه بود

سهراب در شب بیابان نام او شنید
تصویر رود و یک زن زیبا بهانه بود
دیدگاه ها (۱)

امروز لبخندت را به کسی هدیه بده،ممکن است لبخند تو تنها درخشش...

ای کاش در خوابِ تو،رویا مرا نِشانددریایِ این جدایی،ساحل مرا ...

ما نسلِ امروز فارغ و فردا عاشقیم...جامعه ی دلمردگانِ متحرکیم...

تو را برای شبی عاشقانه کم دارمتو را برای دعای شبانه کم دارمت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط