شبی دوباره و ای کاش های تکراری

شبی دوباره و ای کاش های تکراری
فدای چشم قشنگت هنوز بیداری ؟

بهار من نکند شرط بسته ایی با خود
تمام پنجره ها را ستاره بشماری ؟

چقدر مانده به اتمام این شب تاریک
چقدر مانده که دست از سکوت برداری ؟

دوباره حرف بزن خوب من نمی خواهد
که احترام سکوت مرا نگهداری

تمام طول شب این بود فکر ِ عاشق تو
که مثل آن همه دیروز دوستش داری ؟

تمام طول شب این بود حرف چشمانت
که آی عاشق ِ دیووانه با توام ، آری

همیشه با تو بهار و همیشه بی تو خزان
حکایت من و تقویم های دیواری

چهار سال از آن صبح عاشقانه گذشت
و تو هنوز به احساس من. وفاداری

تو هیچ فرق نکردی هنوز شیرینی
هنوز شکل همان روزهای دیداری

چرا بهانه و ای کاش ما که می دانیم
تمام می شود این انتظار اجباری

دوباره صبح همان صبح ناب خواهد شد
دوباره خواب پر از رنگ و بوی بیداری
دیدگاه ها (۴)

دوست دارم تو برایم عشق را معنا کنی خواب دنیا را کنارم غرق در...

ﺳــــﺮﺩ ﺷــــــــــﺪﻩ ﺍﻡ ...ﺁﻧﻘــــــﺪﺭ ﮐـــــﻪ ﺍﺯ ﺩﻫـــــﺎﻥ...

اینجا من هستم؛ سکوتی محض، سکوتی شکسته و درهم بخاطر هر روز ند...

میگن عاشقا عشقشون رو قشنگ میبینن این دفعه که دیدمت خیلی قشنگ...

یک شب هم باید با هم بیدار بمانیم تا خود صبح . هی چشمهای تو پ...

پارت ۳

یک نفر تو خیابونای مغز من همیشه راه میره قدم میزنه . خیابونا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط