P13🥲🫂💕
P13🥲🫂💕
کوک«همه چی آماده بود و آماده حمله بودیم.......اول نگهبانا......بعد خدمتکارا......بعدم خودش.....همه چی طبق نقشه بود و اون خواب بود......دستمال رو جلو بینیش گرفتیم و تمام
جیهون«چشمام رو باز کردم.....من کجام؟......دستامو بسته بودن.....پاهامم همین طور....«هییییییی کسی اینجا نیستتتتتتتتت
کوک«خواب بودم که با صدای یکی از نگهبانا بیدار شدم«چیشده؟
نگهبان«قربان جیهون خیلی سر و صدا میکنه چیکارش کنیم
کوک«هیچی الان خودم میام
نگهبان«چشم
کوک«بلند شدم دست و صورتمو شستم......لباس هامو عوض کردم و رفتم.....توی راه یه سر به اتاق بورام زدم.....ا.ت همون جا کنار تخت خوابش برده بود......بلندش کردم و ب دم گذاشتم تو اتاقمون.....پتو رو روش کشیدم و رفتم
جیهون«داشتم سروصدا میکردم که با صدایی که شنیدم مو به تنم سیخ شد
کوک«چه خبرته همه جارو گذاشتی سرت
جیهون«ت....تو....تووووووو
کوک«من چی ها.....من چیییییی
جیهون«پس توی عوضی پست فطرت منو دزدیدی
کوک«آره چیه مگه
جیهون«بیا دست و پامو باز کن تا نشونت بدم
کوک«نمیخوام
جیهون«نکنه میترسی؟؟؟هااااااا
کوک«من نمیترسم فقط دوست ندارم تیکه تیکه بشی
جیهون«دندون هامو از حرص بهم فشار میدادم
کوک«بگو ببینم بورام کجاست......وقتی جمله رو شنید رنگش مثل گچ شد و تعجب کرد.......یعنی کار اون نبوده
جیهون«چی.....چی داری میگی؟
کوک«یعنی میخوای بگی بورام پیش تو نیست...چه بازیگر خوبی
جیهون«دروغ نمیگم نمیدونم...من اونو مثل دختر خودم دوست داشتم چرا باید بدزدمش
کوک«برای اینکه ازم باج بگیری یا کلی چیزهای دیگه
جیهون«کار من نیست
کوک«پس کار کیهههه هااااااااااا
جیهون«من نمیدونممممم
کوک«همه چی آماده بود و آماده حمله بودیم.......اول نگهبانا......بعد خدمتکارا......بعدم خودش.....همه چی طبق نقشه بود و اون خواب بود......دستمال رو جلو بینیش گرفتیم و تمام
جیهون«چشمام رو باز کردم.....من کجام؟......دستامو بسته بودن.....پاهامم همین طور....«هییییییی کسی اینجا نیستتتتتتتتت
کوک«خواب بودم که با صدای یکی از نگهبانا بیدار شدم«چیشده؟
نگهبان«قربان جیهون خیلی سر و صدا میکنه چیکارش کنیم
کوک«هیچی الان خودم میام
نگهبان«چشم
کوک«بلند شدم دست و صورتمو شستم......لباس هامو عوض کردم و رفتم.....توی راه یه سر به اتاق بورام زدم.....ا.ت همون جا کنار تخت خوابش برده بود......بلندش کردم و ب دم گذاشتم تو اتاقمون.....پتو رو روش کشیدم و رفتم
جیهون«داشتم سروصدا میکردم که با صدایی که شنیدم مو به تنم سیخ شد
کوک«چه خبرته همه جارو گذاشتی سرت
جیهون«ت....تو....تووووووو
کوک«من چی ها.....من چیییییی
جیهون«پس توی عوضی پست فطرت منو دزدیدی
کوک«آره چیه مگه
جیهون«بیا دست و پامو باز کن تا نشونت بدم
کوک«نمیخوام
جیهون«نکنه میترسی؟؟؟هااااااا
کوک«من نمیترسم فقط دوست ندارم تیکه تیکه بشی
جیهون«دندون هامو از حرص بهم فشار میدادم
کوک«بگو ببینم بورام کجاست......وقتی جمله رو شنید رنگش مثل گچ شد و تعجب کرد.......یعنی کار اون نبوده
جیهون«چی.....چی داری میگی؟
کوک«یعنی میخوای بگی بورام پیش تو نیست...چه بازیگر خوبی
جیهون«دروغ نمیگم نمیدونم...من اونو مثل دختر خودم دوست داشتم چرا باید بدزدمش
کوک«برای اینکه ازم باج بگیری یا کلی چیزهای دیگه
جیهون«کار من نیست
کوک«پس کار کیهههه هااااااااااا
جیهون«من نمیدونممممم
۱۱۶.۱k
۰۹ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.