너무 달아요.
너무 달아요.
روشی: کیه؟
다섯 번째 부분 (قسمت پنجم)
بورا: امممممممم اه سوجین
روشی: خب جواب بده
بورا: باش، سلام سوجینننن بله ها؟ اه باشه خداحافظ
روشی: چیشد؟
بورا: گفت میخواد یک ساعت دیگه بیاد خونمون
روشی: باشه برو خداحافظ
بورا: خداحافظ روشی جونممم
ـــــ
(فردا)
دینگ دینگ
روشی: اومد
بورا: های اونی ایشون سوجین هستتتتت
روشی: سلام سوجین من روشی هستم۱۶ ساله
سوجین: عه منم ۱۶ سالمه
بورا: پس من دوتا اونی دارم یکیش روشی دومیش سوجین
_همه میخندن
روشی: بیایین داخل
روشی: اینجا اتاقمه
سوجین: وای از اتاق من هم بزرگتره
_روشی میخنده
سوجین: تنها زندگی میکنی؟
روشی: اه اره وقتی ۱۲ سالم بود خانوادم رو از دست دادم برای همین پیش خالم زندگی میکردم بعد وقتی ۱۴ سالم بود خالم این خونه رو ساخت تا من با تنهایی توش زندگی کنم یعنی وقتی ۱۵ سالم شد ولم کرد
سوجین: ولی تا الان خوب موندی
روشی: نظر لطفته خب میخوای لباست چه رنگی باشه؟
سوجین: سورمه ای
روشی: تزیینات هم داشته باشه؟
سوجین: امممم نه ولی دامنش طور داشته باشه
روشی: اوکی یکم زمان میبره بورا میشه بری طور سورمه ای بگیری؟
بورا: اره
روشی: پس برو
بورا: بای
سوجین و روشی: بای
ــــ
بورا: من اومدمممم
روشی: خوش اومدی خب بریم درست کنیم بورا تو لباسش رو درست کن منم دامنش رو، ولی اول باید سایزش رو ببینم
(چند ساعت بعد)
روشی: خب تموم شد چطوری؟
سوجین: اول باید بپوشمش
روشی: باشه برو پشت اون پرده لباسی
سوجین: باش
(چند دقیقه بعد)
سوجین: عر چقدر کیوتههههه باید با این برم کافه فردا بیا بریم کافه
بورا: با من؟
سوجین: نه با هردوتون
بورا: هورا
روشی: خب غذا میخوایین؟
بورا: اره
روشی: پس برین بشینین تا ناهار رو بیارم
سوجین و بورا: باشه
ـــــ
بورا: مثل اینه که دوست جدید پیدا کردی بلا
_سوجین میخنده
سوجین: اره و روشی هم دوست جدید پیدا کرده
بورا: اره
سوجین: اه امروز بهترین روزه من هست میدونی چقدر جا رفتم تا این لباس رو برام درست کنن و نکردن؟
بورا: خب میرفتی میخریدی
سوجین: خب نبود روشی خیلی دختر ماهری هست ازش راضیم
بورا: برای همینه که باهاش دوستم
روشی: اینقدر درمورد من حرف نزنین صداتون تا اشپز خونه میومد
بورا: ببخشید
سوجین: بورا زر نزن بخور
بورا: اوکی
_همه میخندن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پایان
روشی: کیه؟
다섯 번째 부분 (قسمت پنجم)
بورا: امممممممم اه سوجین
روشی: خب جواب بده
بورا: باش، سلام سوجینننن بله ها؟ اه باشه خداحافظ
روشی: چیشد؟
بورا: گفت میخواد یک ساعت دیگه بیاد خونمون
روشی: باشه برو خداحافظ
بورا: خداحافظ روشی جونممم
ـــــ
(فردا)
دینگ دینگ
روشی: اومد
بورا: های اونی ایشون سوجین هستتتتت
روشی: سلام سوجین من روشی هستم۱۶ ساله
سوجین: عه منم ۱۶ سالمه
بورا: پس من دوتا اونی دارم یکیش روشی دومیش سوجین
_همه میخندن
روشی: بیایین داخل
روشی: اینجا اتاقمه
سوجین: وای از اتاق من هم بزرگتره
_روشی میخنده
سوجین: تنها زندگی میکنی؟
روشی: اه اره وقتی ۱۲ سالم بود خانوادم رو از دست دادم برای همین پیش خالم زندگی میکردم بعد وقتی ۱۴ سالم بود خالم این خونه رو ساخت تا من با تنهایی توش زندگی کنم یعنی وقتی ۱۵ سالم شد ولم کرد
سوجین: ولی تا الان خوب موندی
روشی: نظر لطفته خب میخوای لباست چه رنگی باشه؟
سوجین: سورمه ای
روشی: تزیینات هم داشته باشه؟
سوجین: امممم نه ولی دامنش طور داشته باشه
روشی: اوکی یکم زمان میبره بورا میشه بری طور سورمه ای بگیری؟
بورا: اره
روشی: پس برو
بورا: بای
سوجین و روشی: بای
ــــ
بورا: من اومدمممم
روشی: خوش اومدی خب بریم درست کنیم بورا تو لباسش رو درست کن منم دامنش رو، ولی اول باید سایزش رو ببینم
(چند ساعت بعد)
روشی: خب تموم شد چطوری؟
سوجین: اول باید بپوشمش
روشی: باشه برو پشت اون پرده لباسی
سوجین: باش
(چند دقیقه بعد)
سوجین: عر چقدر کیوتههههه باید با این برم کافه فردا بیا بریم کافه
بورا: با من؟
سوجین: نه با هردوتون
بورا: هورا
روشی: خب غذا میخوایین؟
بورا: اره
روشی: پس برین بشینین تا ناهار رو بیارم
سوجین و بورا: باشه
ـــــ
بورا: مثل اینه که دوست جدید پیدا کردی بلا
_سوجین میخنده
سوجین: اره و روشی هم دوست جدید پیدا کرده
بورا: اره
سوجین: اه امروز بهترین روزه من هست میدونی چقدر جا رفتم تا این لباس رو برام درست کنن و نکردن؟
بورا: خب میرفتی میخریدی
سوجین: خب نبود روشی خیلی دختر ماهری هست ازش راضیم
بورا: برای همینه که باهاش دوستم
روشی: اینقدر درمورد من حرف نزنین صداتون تا اشپز خونه میومد
بورا: ببخشید
سوجین: بورا زر نزن بخور
بورا: اوکی
_همه میخندن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پایان
۳۳.۱k
۰۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.