چقدر زیادی و زیبا نمی دانم اما فکر می کنم خدا وقتی می ...

چقدر زیادی و زیبا ! نمی دانم اما فکر می کنم خدا وقتی می خواسته نقاشی ات کند با یک مُشت نور تو را انداخته بین ستاره ها یا موقعی که مزرعه می کشیده افتادی لایِ خوشه های گندم ، شاید هم رنگدانه پولک ماهی هایی که اینقدر می درخشی یا دانه های سُرخ اناری روی درخت های بهشت ! نمی دانم...اما چقدر زیادی و زیبا...

👤 #سید_طه_صداقت #ازدواج
دیدگاه ها (۳)

اولین دستی که خوشه اولین انگور را چید دستِ من بود !کفش ، ابت...

عشق یعنی اینکه :آدم خود را در نگاه کسی ببیند عشق یعنی بی تاب...

هیچ نداشتن از کم داشتن بهتر استوقتی کسی چیزی ندارد آن را ندا...

من نمی‌خواهم کسی بیاید که عقلم را سر جایش بیاورد و منطقم را ...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط