من منتظرم که ناز و عشوه بیایی و لب تر کنی

من منتظرم که ناز و عشوه بیایی و لب تر کنی
تو پی بهانه ای که مرا دست به سر کنی

دیشب میان عطر زباله های ساعت نه
عاشقت شدم ای سوسک،باید همه را خبر کنی

جای تو در قلب من است نه در این جا
بگذار کنار چاه و زباله فقط خستگی به در کنی

ساتن سیاه تو مرا بی هوا و مست کرد
شاخک طلایی دلم،بخوان که مرا کور و کر کنی

دیشب شاعرانه ای خواندی،چه زیبا بود
عروض و قافیه را بلدی،بیا غزلی به سر کنی

قربان دو چشم برآمده و پاهای تیغ تیغی ات
نکند شبی بی خبر به اعماق فاضلاب سفر کنی

#سارا_حسینی #آیسار
#شعر #سوسک
دیدگاه ها (۱۰)

🔰معرفی کتاب : کالبدشکافی روشنفکران سیاسی ایران (دهه چهل و پن...

🔰جعلیات ادبی✍نازنین توتونچیانانتشار گسترده جعلیات ادبی واقعا...

زنی را می شناسم من که در یک گوشه خانه میان شستن و پختن درون...

نفت زیر پایش بود کودکی که فقر استخراج می کرد.#نفت #فقر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط