PART 11
چیهوپ: سلام خوبی؟ کادو حاضره؟
بیتگرام:اره ببینم اون ادمه خوشبخت کیه؟
چیهوپ: خودت میفهمی فعلا ببرش جایی که بهت گفتم
بیتگرام: حتما باشه
چیهوپ بالاخره به محل قرار رسید
چیهوپ: سلام عزیزم
هیون اوک: سلام
چیهوپ: فکر میکردم مهمونی های شلوغ رو دوست داری
هیون اوک: این فرق داره هیچ چیز بهتر از با تو بودن نیست
چیهوپ: خب تولدت مبارک
هیون اوک: مرسی عشقم
چیهوپ : خب قراره حسابی غافل گیرت کنم
چیهوپ از توی جیبش یک جعبه در آورد گرفت جلوی هیون اوک
چیهوپ : این هدیه منه بازش کن
هیون اوک: یک کلید؟ ببینم چه ماشینیه؟
چیهوپ : خب خودت نگاه کن
هیون اوک بلند شد و کلید ماشین رو زد
هیون اوک: وای باورم نمیشه ت تو چیکار کردی چیهوپ؟
چیهوپ: خوشت اومد ؟
هیون اوک: خیلی ممنون
چیهوپ و هیون اوک گرم حرف زدن بودن که ناگهان سروکله خواهرای هیون اوک پیدا شد
کیونگ اوک :وای خوش بحال هیون اوک مثل اینکه آقا چیهوپ خیلی پول دارن
میونگ می: اره دیگه نمیبینی آقا پول دارن دیگه
هیون اوک: چرا اومدین من که دعوتتون نکردم
میونگ می: اره دیگه از قدیم گفتن نو که اومد به بازار کهنه میشه دل آزار
کیونگ اوک: فقط ببخشید عزیزم برات کادو نگرفتیم آخه کادو چیهوپ خیلی بهتره میدونی که
هیون اوک: حالا برین خوب به مهمونی گند زدین
خواهرش: اوکی بای
ناگهان چیهوپ بلند شد و به سمت هیون اوک حرکت کرد
چیهوپ : خیلی وقت بود که میخواستم اینو بهت بگم اما ناتوان بودم میخوام بگم که از این به بعد مال من باش دلم میخواد تا آخر عمرم با تو باشم
سپس چیهوپ ل.باشو روی ل.بای هیون اوک گذاشت بوسه طولانی زد وقتی از هم جدا شدن هر دو نفس نفس میزدن چیهوپ جلوی هیون اوک زانو زد انگشتر رو جلوش گرفت و......
بیتگرام:اره ببینم اون ادمه خوشبخت کیه؟
چیهوپ: خودت میفهمی فعلا ببرش جایی که بهت گفتم
بیتگرام: حتما باشه
چیهوپ بالاخره به محل قرار رسید
چیهوپ: سلام عزیزم
هیون اوک: سلام
چیهوپ: فکر میکردم مهمونی های شلوغ رو دوست داری
هیون اوک: این فرق داره هیچ چیز بهتر از با تو بودن نیست
چیهوپ: خب تولدت مبارک
هیون اوک: مرسی عشقم
چیهوپ : خب قراره حسابی غافل گیرت کنم
چیهوپ از توی جیبش یک جعبه در آورد گرفت جلوی هیون اوک
چیهوپ : این هدیه منه بازش کن
هیون اوک: یک کلید؟ ببینم چه ماشینیه؟
چیهوپ : خب خودت نگاه کن
هیون اوک بلند شد و کلید ماشین رو زد
هیون اوک: وای باورم نمیشه ت تو چیکار کردی چیهوپ؟
چیهوپ: خوشت اومد ؟
هیون اوک: خیلی ممنون
چیهوپ و هیون اوک گرم حرف زدن بودن که ناگهان سروکله خواهرای هیون اوک پیدا شد
کیونگ اوک :وای خوش بحال هیون اوک مثل اینکه آقا چیهوپ خیلی پول دارن
میونگ می: اره دیگه نمیبینی آقا پول دارن دیگه
هیون اوک: چرا اومدین من که دعوتتون نکردم
میونگ می: اره دیگه از قدیم گفتن نو که اومد به بازار کهنه میشه دل آزار
کیونگ اوک: فقط ببخشید عزیزم برات کادو نگرفتیم آخه کادو چیهوپ خیلی بهتره میدونی که
هیون اوک: حالا برین خوب به مهمونی گند زدین
خواهرش: اوکی بای
ناگهان چیهوپ بلند شد و به سمت هیون اوک حرکت کرد
چیهوپ : خیلی وقت بود که میخواستم اینو بهت بگم اما ناتوان بودم میخوام بگم که از این به بعد مال من باش دلم میخواد تا آخر عمرم با تو باشم
سپس چیهوپ ل.باشو روی ل.بای هیون اوک گذاشت بوسه طولانی زد وقتی از هم جدا شدن هر دو نفس نفس میزدن چیهوپ جلوی هیون اوک زانو زد انگشتر رو جلوش گرفت و......
۵.۰k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.