my daddy so hot

«رفتی لباس بپوشی عکس لباس واروارا (اسلاید ۲ عکس لباس اول) اونو پوشیدی و رفتی پارکینگ نامجون به ماشین تکیه داده بود
نامجون : او ببین پرنسس باباش چه خوشگل شده پسرا نگات کنن دخلشون و میارم
واروارا : توعم کم تیپ نکردیا هر بار میای مدرسه دنبالم متوجه میشم که مامان های دوستام نگات میکنن البته خوب باید هم بکنن نا سلامتی کیم نامجون پدر واروارا کیم هستیا
نامجون : اره من فقط بابای توعم 😄
سوار ماشین شدین و رفتین شهر بازی
( پرش به شهر بازی )
واروارا : اپا بیا بریم ترن هوایی
نامجون اوکی
«رفتین و سوار ترن هوایی شدین و نامجون همش جیغ میزد و واروارا میخندید
(ترن ایستاد)
واروارا : خیلی حال داد دوباره بریم بابا
نامجون : نههههه من دیگه نمیرم اینا چرا واسه این اسباب بازی های بچه ها یه چیز ایمن نمیسازن
واروارا:😂😂😂😂😂
چرا میخندی چیز خنده داری گفتم
واروارا : واییی دلم اخ اخ اخ 😂😂😂 بابا تو خیلی کیوتی
نامجون : اینقدر نخند نمک دون بیا بریم بقیه اش رو بازی کنیم
واروارا : اوکی 😂😂
( شب )
با خستگی برگشتین خونه و رفتین خونتون و لباس تو خونگی هاتون و پوشیدین ( عکس در اسلاید ۳ )( عکس نامجون اسلاید ۴) و رفتی تو اشپز خانه نامجون داشت شام درست میکرد که یهو.....