حس من به اطرافم

حس من به اطرافم
یه حس خنثی
یه چیزی بین احساس ولی احساسی...
مث آب ولرم که نه سرده نه داغ...
مث مزه ملس که نه ترشه نه شیرین...
مث ساعت پنج صبح که نه کاریکه نه روشن...
مث حال الان خودم!
یه حالی بین زنده موندن ومردن :) !!!
دیدگاه ها (۲)

• من ترجیحـ میدمْـ″ • خودمو پِیدا کُنمْـ″ • تا نیمهـ گُمشدمو...

[دیگع کمتر از قبل اشک میریزم نمیدونم دارم بزرگ میشم یا سنگ! ...

😐

یه شب بغضم گرفت فکرت منو کشت از اون شب باخیالت همنشینمبااین ...

من جونگکوک هستم ، نگهبان زمان .  وظیفه من این است که مطمئن ...

تکپارتی یونگی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط