از همآن بدو دیدنت

از هَمآن بَدوِ دیدَنَت،
قَلبَم دَر تَکآپو افتآد•
جآیی کِه تو بودی،
هَرکَس هَم کِه بود، هیچکَس نَبود!
هَر صِدآیی هَم کِه می آمَد، هَمِه جآ سُکوت بود!
عِشق، افتآدِه بود بِه جآنَم•
مُدآم رِشتِه ی افکآرَم رآ پآرِه میکَرد°
و از بینِ شِکآف هآ، تو رآ بِه ذِهنَم تَزریق میکَرد•
وَقتی تو رآ میدیدَم،
عِشق بِه ناگَهآن،
افسآرِ هَمِه چیز رآ بِه دَست میگِرِفت!
و بآ سُرعَتِ تَمآم، دَر رَگ و روحَم می تآخت•
قَلبَم از زِندآن بیزآر بود°
امآ عِشق چیز خورَش کَردِه بود...
زِندآن رآ دوست دآشت، بِه خآطِرِ زِندآن بآنَش°
امآ بَعد از رَفتَنَت، زِندآن از بین نَرَفت•
فَقَط کوچَک و کوچَک تَر شُد•
و جآمِه ای شُد، کِه عَجیب بَر تَنَم سَنگینی می‌کُنَد...
جآمِه ای از جِنسِ حَیآت•
و مَن،
مُردِه ای دَر لِبآسِ حیآت...!
#sadaf_ab #sd_ab #💔 #💙
دیدگاه ها (۲۱۱)

و سُکوتی که نمی رِسَد به پایَش هِزار سُخَن،سُکوت و زُل زدن د...

In my black and white worldYou are one of the colorful peopl...

بی صِدآ رَفتی!مِثلِ پَروآزِ پَری دَر بآد~مِثلِ دَویدَنِ اَبر...

دوری اما نزدِ من،  تکواژه ی نابی هنوزمثل یک بیت الغزل،مضمونِ...

تو آفتابی در صبح ترین پاییزی که اواز نارنجی برگ هایشگونه ی ز...

همچون شعر سپید زیباست ‌و رویای شیرین ِخواب های مرا ...به صبح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط