خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید

#خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید
و چه بی ذوق جهانی که مرا با تو ندید

👤 محمد علی بهمنی |
دیدگاه ها (۱)

#مگو در کوی او شب تا سحر بهر چه می‌گردیکه دل گم کرده ام آنجا...

#گویند چرا تو دل بدیشان دادی؟!والله که من ندادم...ایشان بردن...

#ما محرمانِ خلوتِ انسیم، غم مخوربا یارِ آشنا سخنِ آشنا بگو.....

#تو شبی در انتظاری ننشسته ای ندانیکه چه شب گذشت بر منتظران ن...

من غروب و با تو میخواستم...تو که رفتی دیگه هیچ طلوع و غروبی ...

من خودم را به تاریکی سپردم به امید محو شدن.... اما تو چویا ،...

☆ با شهیدان در صحنه - ۳۰ای علی تو امام گل هائی نازنینی چه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط