غروب های پاییز

غروب های پاییز

دلتنگی را

پشت پنجره ها

آه می کشم

و انتظار را

از قاب چشمانم

به کوچه می پاشم

ردِّ هر عابر را که می گیرم

از تو دور تر می شوم

تو در کجای این شهر

پشت کدام پنجره

ایستاده ای؟!

گاهی

دستی برایم تکان بده



@,,,,D
دیدگاه ها (۱۹)

پهنای افق باز شد، لبریز بود از تکرارهر روز همان طلوع هر شب ه...

#تقدیم-به-همه-خانومای-گرامی-ویسگوناگر دیگران را عادت بدهی که...

ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻫﺎ ﺭﻧﮓ ﻣﯽ ﺑﺎﺯﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﻫﺎ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯼ ﻫﺮ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺍﯼ...

حتمابخوووووووووووووونپسر:عشقم یه عکس خوشگل از خودت واسم بفرس...

.قامت ساقه ی نحیف رویاهایمزخمیِ خزانِ تهی از عشقی ست که رفت ...

عاشقانه های شبنم

خاطراتِ تو ،نه ارو است که بسوزاندو نه زلزله ای سهمگین ، که و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط