شایعه تبدیل به واقعیت شد
#شایعه_تبدیل_به_واقعیت_شد
part⁴
♡آها ..... مطمئنی؟؟؟؟؟؟
_آره
♡تهیونگگگگگگ
×یا ابلفظل ... جانم
♡تهیونگ من بهت قول میدم اینا فردا پس فردا میان عکس فتوشاپ شده میزارن
×آجی الان همه از خداشونه با شوگا شیپ شن .....بعد تو دلت نمیخواد😡 هانا به نظرم این قضیه رو دیگه خیلی داری بزرگش میکنی😡
♡من فقط .....فقط...نمیخوام اون اتفاق گذشته دوباره پیش بیاد.....ببخشید (با بغض)(میره بیرون)
_قضیه گذشته چیه
×بعداً میگم (میره دنبال هانا)
×هانا... هاناااااا
♡(در ماشین رو باز میکنه )
×هاناااااا
♡(اصلاً اهمیت نمیده و ماشینش رو روشن میکنه و میره )
فلش بک به اتفاقی که گذشته افتاد
هانا ویو
تو خونه نشسته بودم و با گوشیم ور میرفتم و چیپس میخوردم که تهیونگ درو باز کرد
×هانا مهمون داریم
♡عههه... کی ... هست (در حال خوردن )
×یه آیدل
♡منظورت خودتی یا رفیقات
×نه ولی اونا هم میان یک نفر دیگه ... همونی که تو دوسش داری
♡مونبین 😳
×زدی تو خال 😊
♡مونبین🤣اونم 🤣تو خونه یه ما🤣
×وااا ... چیشد یهو
×هیونگ تو اصلاً دروغ گویه خوبی نیستی... خوب بر بیرون مزاحم وقت من نشو
×تو باور نکن ... ولی اون قراره بیاد ولی مراقب باش اومد زیاد دورو ورش نری
♡چی
×آخه به کوک گفته که روت کراشه
♡آخجون روم کراشههههههههههه
×انگار بدتم نمیاد
♡بدم بیاد ... اونم من ... منی که عاشقشم
×هوی .. غیرتی هستما... میدونستم ت. هم مثل اون خنگی ... البته من مخاف نیستم اگه میخوای فردا بیان برايه خاستگاری
♡آخجونننننننن
×خنگگگگگگگگ
صدایه رنگ در )
×عههههه ... اومد بدو آماده شو
♡باشهههههه
سریع لباسم رو عوض کردم(میزارم)
یه لباس اسپورت پوشیدم
سریع رفتم پایین و با دیدن مونبین که آیدل مورد علاقم بود ذوق کردم و اون وقتی منو دید که اینجوری ذوق کردم گفت
علامت مونبین ♤
♤سلام ... تهیونگ گفته بود که من آیدل مورد علاقتم ... خوشحالم که خواهر رفیقم طرفدارمه (لبخند😊)
♡عاااااا... منم خوشحالم که بهترین آیدل جهان رو میبینم
×بفرمایین تو
♤ممنون
×هانا رفت تو اتاق و درو بست مطمئنم الان صدایه جیغ میاد
♡(جیغغغغغغغ)
♤چیشد
×هیچی خوشحاله که تو رو دیده
♡جیغغغغغغ
♤مطمئنی
¥آره راست میگه این همچین اخلاقایی رو داره
×راستی میدونستی که هانا روت کراشه
♤جدیییی...😳
×آره ... وقتی بهش گفتن که توهم روش کراشی بچه از خوشحالی غشششش کرد
♤تو از کجا میدونی
×کوک گفته
♤کوکککککککک
¥چه هوای خوبی
♤اصلاً هوای خوبی نیست هوای بیرون سرده
¥من میرم سرویس
♤تو دقیقه پیش سرویس بودی
¥ای بابا ... آره من به تهیونگ گفتم
♤قربونت بشم من الاهی
¥چی😳جدی میگی😳
♤خوب ته ته نظرش چیه
♡مثبتتتتتتتت
شرطا:
لایک۶
کامن۱۲
part⁴
♡آها ..... مطمئنی؟؟؟؟؟؟
_آره
♡تهیونگگگگگگ
×یا ابلفظل ... جانم
♡تهیونگ من بهت قول میدم اینا فردا پس فردا میان عکس فتوشاپ شده میزارن
×آجی الان همه از خداشونه با شوگا شیپ شن .....بعد تو دلت نمیخواد😡 هانا به نظرم این قضیه رو دیگه خیلی داری بزرگش میکنی😡
♡من فقط .....فقط...نمیخوام اون اتفاق گذشته دوباره پیش بیاد.....ببخشید (با بغض)(میره بیرون)
_قضیه گذشته چیه
×بعداً میگم (میره دنبال هانا)
×هانا... هاناااااا
♡(در ماشین رو باز میکنه )
×هاناااااا
♡(اصلاً اهمیت نمیده و ماشینش رو روشن میکنه و میره )
فلش بک به اتفاقی که گذشته افتاد
هانا ویو
تو خونه نشسته بودم و با گوشیم ور میرفتم و چیپس میخوردم که تهیونگ درو باز کرد
×هانا مهمون داریم
♡عههه... کی ... هست (در حال خوردن )
×یه آیدل
♡منظورت خودتی یا رفیقات
×نه ولی اونا هم میان یک نفر دیگه ... همونی که تو دوسش داری
♡مونبین 😳
×زدی تو خال 😊
♡مونبین🤣اونم 🤣تو خونه یه ما🤣
×وااا ... چیشد یهو
×هیونگ تو اصلاً دروغ گویه خوبی نیستی... خوب بر بیرون مزاحم وقت من نشو
×تو باور نکن ... ولی اون قراره بیاد ولی مراقب باش اومد زیاد دورو ورش نری
♡چی
×آخه به کوک گفته که روت کراشه
♡آخجون روم کراشههههههههههه
×انگار بدتم نمیاد
♡بدم بیاد ... اونم من ... منی که عاشقشم
×هوی .. غیرتی هستما... میدونستم ت. هم مثل اون خنگی ... البته من مخاف نیستم اگه میخوای فردا بیان برايه خاستگاری
♡آخجونننننننن
×خنگگگگگگگگ
صدایه رنگ در )
×عههههه ... اومد بدو آماده شو
♡باشهههههه
سریع لباسم رو عوض کردم(میزارم)
یه لباس اسپورت پوشیدم
سریع رفتم پایین و با دیدن مونبین که آیدل مورد علاقم بود ذوق کردم و اون وقتی منو دید که اینجوری ذوق کردم گفت
علامت مونبین ♤
♤سلام ... تهیونگ گفته بود که من آیدل مورد علاقتم ... خوشحالم که خواهر رفیقم طرفدارمه (لبخند😊)
♡عاااااا... منم خوشحالم که بهترین آیدل جهان رو میبینم
×بفرمایین تو
♤ممنون
×هانا رفت تو اتاق و درو بست مطمئنم الان صدایه جیغ میاد
♡(جیغغغغغغغ)
♤چیشد
×هیچی خوشحاله که تو رو دیده
♡جیغغغغغغ
♤مطمئنی
¥آره راست میگه این همچین اخلاقایی رو داره
×راستی میدونستی که هانا روت کراشه
♤جدیییی...😳
×آره ... وقتی بهش گفتن که توهم روش کراشی بچه از خوشحالی غشششش کرد
♤تو از کجا میدونی
×کوک گفته
♤کوکککککککک
¥چه هوای خوبی
♤اصلاً هوای خوبی نیست هوای بیرون سرده
¥من میرم سرویس
♤تو دقیقه پیش سرویس بودی
¥ای بابا ... آره من به تهیونگ گفتم
♤قربونت بشم من الاهی
¥چی😳جدی میگی😳
♤خوب ته ته نظرش چیه
♡مثبتتتتتتتت
شرطا:
لایک۶
کامن۱۲
۵.۹k
۲۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.