شایعه تبدیل به واقعیت شد
#شایعه_تبدیل_به_واقعیت_شد
part⁵
♡مثبتتتتتتتت
♤وات دِ فاخ
¥تیکه کلامه منههه
♤دو دیقه ببند
¥چشم
♤ممنون...چیشد یهوووو
♡گفتم جوابم مثبته
×یا حضرت اسرائیل ... تو کی اومدی
♡از نظرش چیه تا اینجا
♤خوب کی با چادر پدر مزاحم بشیم
×خوب....
♡فردااااا
×هاناااا
♤داداشی زیپ
×🤷🏼🤐
♡چه کار خوبی کردی
×(تو ذهنش):خیر سرم داداش بزرگ ترشم ....
🧠تخصیر خودته پر روش کردی
×حامیم باشه نه ...
♡تهیونگ..تهیونگ ...تهیونگگگگگ (روش آب میریزه)
×یا موسی کجا آتیش گرفته ... من آتیش گرفتم
♡چرا چرتو پرت میگی ...کجایی؟
×چی شد
♡صحبت کردیم قرار شد در حد قرار باشه فعلاً
آها فقط یه چیزی دیگه نمیخواد دانشگاه تو بیای دنبالم مونبین میاد
×باشه..😒
♡آخه حسودی نکن
×من حسودی نکردم -_-
♡بله ... صورتت داره جیغ میزنه
♤هاناا..تهیونگ ..هنوز اینجام
♡ببخسید 😊
♤خواهش میکنم
(موقع رفتن)
♡خداحافظ
♤خداحافظ😉
♡😊
× -_-
اعضا:خداحافظ
×♡خداحافظظظ
×برین دیگه چقدر حداحافظی میکنین
٪بچه اعصاب نداره
♡منم خط خطی ام
¥بریم تا مارو نکشتن
♡بای 😅
٪بای
(آقااااااا خلاصه خداحافظی کردن رفتن خونشون اعصابم خورد شد😡)
مونبین همیشه وقتی تعطیل میشدم از دانشگاه میومد دانشگاه دنبالم هیچ کس نمیدونست که من با مونبین کاپلم تا اینکه یک روز یادش میره ماسکش رو بزنه و میاد دنبالم که هیتر کلاسمون لارا متوجه میشه و شماره مونبین رو پیدا میکنه و......
و اونو تهدید میکنه که اگر خود کشی نکنه هانا رو میکشه مونبین بيچاره که عاشق بود اون کاری که لارا میخواست کردو برايه همیشه و تا ابد ها نارو تنها گذاشت اون نمیدونست که با اینکار که کرده هانا خورد میشه شکسته میشه اما اون اینکار رو کرد
و......
ببخشید بچه ها دیر گذاشتم
شرطا :۱۰
کامنت:۱۳
بای بای
🖐🏻🖐🏻🖐🏻
part⁵
♡مثبتتتتتتتت
♤وات دِ فاخ
¥تیکه کلامه منههه
♤دو دیقه ببند
¥چشم
♤ممنون...چیشد یهوووو
♡گفتم جوابم مثبته
×یا حضرت اسرائیل ... تو کی اومدی
♡از نظرش چیه تا اینجا
♤خوب کی با چادر پدر مزاحم بشیم
×خوب....
♡فردااااا
×هاناااا
♤داداشی زیپ
×🤷🏼🤐
♡چه کار خوبی کردی
×(تو ذهنش):خیر سرم داداش بزرگ ترشم ....
🧠تخصیر خودته پر روش کردی
×حامیم باشه نه ...
♡تهیونگ..تهیونگ ...تهیونگگگگگ (روش آب میریزه)
×یا موسی کجا آتیش گرفته ... من آتیش گرفتم
♡چرا چرتو پرت میگی ...کجایی؟
×چی شد
♡صحبت کردیم قرار شد در حد قرار باشه فعلاً
آها فقط یه چیزی دیگه نمیخواد دانشگاه تو بیای دنبالم مونبین میاد
×باشه..😒
♡آخه حسودی نکن
×من حسودی نکردم -_-
♡بله ... صورتت داره جیغ میزنه
♤هاناا..تهیونگ ..هنوز اینجام
♡ببخسید 😊
♤خواهش میکنم
(موقع رفتن)
♡خداحافظ
♤خداحافظ😉
♡😊
× -_-
اعضا:خداحافظ
×♡خداحافظظظ
×برین دیگه چقدر حداحافظی میکنین
٪بچه اعصاب نداره
♡منم خط خطی ام
¥بریم تا مارو نکشتن
♡بای 😅
٪بای
(آقااااااا خلاصه خداحافظی کردن رفتن خونشون اعصابم خورد شد😡)
مونبین همیشه وقتی تعطیل میشدم از دانشگاه میومد دانشگاه دنبالم هیچ کس نمیدونست که من با مونبین کاپلم تا اینکه یک روز یادش میره ماسکش رو بزنه و میاد دنبالم که هیتر کلاسمون لارا متوجه میشه و شماره مونبین رو پیدا میکنه و......
و اونو تهدید میکنه که اگر خود کشی نکنه هانا رو میکشه مونبین بيچاره که عاشق بود اون کاری که لارا میخواست کردو برايه همیشه و تا ابد ها نارو تنها گذاشت اون نمیدونست که با اینکار که کرده هانا خورد میشه شکسته میشه اما اون اینکار رو کرد
و......
ببخشید بچه ها دیر گذاشتم
شرطا :۱۰
کامنت:۱۳
بای بای
🖐🏻🖐🏻🖐🏻
۲.۹k
۰۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.