خب گایز من الان شیفت کردمو برگشتم و حس میکنم فقط یه ثانیه
خب گایز من الان شیفت کردمو برگشتم و حس میکنم فقط یه ثانیه با دی آر فاصله داشتم..
داستان اینجوری بود که من داشتم میشمردم(متود خودم بود و دییقم یادم نیس چی بود پس نمیگم) و کم کم علاعم اومدن و همون حس معلق بودنو هاله های سفیدو داغ شدنو حس جا به جا شدنو تصویر از دی آر دیدنو همه علاعم.
ولی بعد خیلی یهویی قلبم شروع کرد به خیلی تند زدن ینی میتونم تضمین کنم که تو یه ثانیه شاید هزار بار میزد!:)
خیلی تند میزد ینی چجوری بگم انقد تند که با تپشش بدنمم و زمین داشت میلرزید در این حد!:)
تازه بازم هرچقدر بگم تا تجربه نکنین نمیفهمین:)
بعد دیگه همه چی آماده بود و قشنگ داشتم شیفت میشدم ، همه چی بود همه چی حتا انگار میدیدم یا میفهمیدم که دارم منتقل میشم..
بعد کلی تمرکز کردمو صدای شخصتیا هم اومد حتا تصویرشونم دیدم..
و بگم قلبم انقد تند میزد که نمیتونستم نفس بکشم حالم بد شد ولی اینجوری نبود که اذیت شی.
بعد دیگه از خود سی ار صدا اومد صدای موتورو اینا که باعث شد تمرکزم بهم بخوره🥲💔
و اینکه فک کنم چون یکم هیجان زده شده بودم به خاطر اینکه دارم شیفت میشم یزره تمرکزم بهم ریخت.
ولی خب خیلی نزدیک شدم خیلی..
ینی حس میکنم شیفت شدم و کلمه برگشتم یهو یادم اومد و کنسل شد🥲💔
خلاصه که من تونستم فقط با صدای بیرون تمرکزم خراب شد و باعث شد برگردم🥲
پس تلاش کنین تا بتونین:)
من بار دوم یا سومم بود الان و دیدین که تونستم!:)
و اینم بگم من اول که میخواستم شیفت کنم خیلی هیجان و عجله داشتم و کل ذهنم درگیر شیف بود ولی بعد یکم بیخیالش شدمو ب زندگیم چسبیدم.
بعضی شبا میگفتم امشب شیفت کنم؟
بعد میگفتم نه حوصله ندارم و خلاصه امشب یهویی موقع خواب تصمیم گرفتم شیفت کنمو خب تونستم ولی نشد بمونم🥲💔
خلاصه که فایتینگ:)
داستان اینجوری بود که من داشتم میشمردم(متود خودم بود و دییقم یادم نیس چی بود پس نمیگم) و کم کم علاعم اومدن و همون حس معلق بودنو هاله های سفیدو داغ شدنو حس جا به جا شدنو تصویر از دی آر دیدنو همه علاعم.
ولی بعد خیلی یهویی قلبم شروع کرد به خیلی تند زدن ینی میتونم تضمین کنم که تو یه ثانیه شاید هزار بار میزد!:)
خیلی تند میزد ینی چجوری بگم انقد تند که با تپشش بدنمم و زمین داشت میلرزید در این حد!:)
تازه بازم هرچقدر بگم تا تجربه نکنین نمیفهمین:)
بعد دیگه همه چی آماده بود و قشنگ داشتم شیفت میشدم ، همه چی بود همه چی حتا انگار میدیدم یا میفهمیدم که دارم منتقل میشم..
بعد کلی تمرکز کردمو صدای شخصتیا هم اومد حتا تصویرشونم دیدم..
و بگم قلبم انقد تند میزد که نمیتونستم نفس بکشم حالم بد شد ولی اینجوری نبود که اذیت شی.
بعد دیگه از خود سی ار صدا اومد صدای موتورو اینا که باعث شد تمرکزم بهم بخوره🥲💔
و اینکه فک کنم چون یکم هیجان زده شده بودم به خاطر اینکه دارم شیفت میشم یزره تمرکزم بهم ریخت.
ولی خب خیلی نزدیک شدم خیلی..
ینی حس میکنم شیفت شدم و کلمه برگشتم یهو یادم اومد و کنسل شد🥲💔
خلاصه که من تونستم فقط با صدای بیرون تمرکزم خراب شد و باعث شد برگردم🥲
پس تلاش کنین تا بتونین:)
من بار دوم یا سومم بود الان و دیدین که تونستم!:)
و اینم بگم من اول که میخواستم شیفت کنم خیلی هیجان و عجله داشتم و کل ذهنم درگیر شیف بود ولی بعد یکم بیخیالش شدمو ب زندگیم چسبیدم.
بعضی شبا میگفتم امشب شیفت کنم؟
بعد میگفتم نه حوصله ندارم و خلاصه امشب یهویی موقع خواب تصمیم گرفتم شیفت کنمو خب تونستم ولی نشد بمونم🥲💔
خلاصه که فایتینگ:)
۳.۴k
۲۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.