قهرمان های من
P:1
ویو ا/ت
از خواب بیدار شدم منو اعضا خیلی وقت نیس ک از خوابگاه اومدیم ب خونه های خودمون و از هم جدا شدیم عادت ندارم زیاد، به هر حال رفتم wc و کار های مربوط رو کردم و اومدم بیرون، ساعت ۱۱ صبح بود ، رفتم داخل آشپز خونه و نودل درست کردم گ بخورم بعد ۵ مین درست شد و نشستم رو صندلی بخورم داشتم میخوردم ک گوشیم زنگ خورد
بادا بود .(اگه یادتون باشه بادا ایرانیه پس اینجا فارسی حرف میزنن)
+جانم بادا
بادا: چطوری خوشکلم خوبی ؟
+ارع فدات تو خوبی ؟
بادا : شک منم خوبم راستی قرار بود ساعت ۱ بریم تمرین یک ساعت عقب افتاد مثله اینکه ی اتفاقی افتاده
+عاها چه اتفاقی چیزی شده؟
بادا : ن برای یکی از بچه ها کار پیش اومده ساعت ۲ بیا
+باشه اونی مرسی
بادا : خواهش قربونت بشم خدافز
+اوم مراقب بش خدافز.
(پایان مکالمه)
+هعی
رفتم و نشستم ادامه نودل رو بخورم ......
+تموم شد
رفتم گذاشتم توی ماشین ظرف شویی و بعد گذاشتم سر جاش
رفتم نشستم روی کاناپه ، داشتم هی از شبکه ها رد میشدم ک دیدم فیلم ایت ۱ رو گذاشته نشستم و دیدم
.ساعت ۱ و نیم عصر .
چون میخواستیم تمرین کنیم ی لباس راحت پوشیدم و موهام رو هم دم اسبی بستم ، رفتم پایین و سوئیچ ماشینم رو برداشتم و رفتم ب سمت بچه ها .
۳۰ مین بعد .....
ماشین رو پارک کردم و رفتم پیش بقیه
+سلام دیر ک نکردم
بایول: ن عزیزم بیاین شروع کنیم
+باشه
۲ ساعت بعد
یوجی:آخ خسته شدم
+پوففف منم خستمه اه از دست این کمپانی ینی چی هی دنسر ها داشتن توی دنس بهم نزدیک میشدن
یوجی: نری باز شر درس کنیا
+چی چیو درس نکن ینی چی اون شرطو قبول کرد
بادا: کمپانیه دیگه ا/ت کاری نمیشه کرد
هانیول: ولی واقعا کارشون زیاده روی
ساکورا : .....
دیگه به حرفاشون توجه نکردم و رفتم سمت اتاق پیدینیم
منشی گف داخل جلسه هس ولی توجه نکردم در رو باز کردم ک ...........
ویو ا/ت
از خواب بیدار شدم منو اعضا خیلی وقت نیس ک از خوابگاه اومدیم ب خونه های خودمون و از هم جدا شدیم عادت ندارم زیاد، به هر حال رفتم wc و کار های مربوط رو کردم و اومدم بیرون، ساعت ۱۱ صبح بود ، رفتم داخل آشپز خونه و نودل درست کردم گ بخورم بعد ۵ مین درست شد و نشستم رو صندلی بخورم داشتم میخوردم ک گوشیم زنگ خورد
بادا بود .(اگه یادتون باشه بادا ایرانیه پس اینجا فارسی حرف میزنن)
+جانم بادا
بادا: چطوری خوشکلم خوبی ؟
+ارع فدات تو خوبی ؟
بادا : شک منم خوبم راستی قرار بود ساعت ۱ بریم تمرین یک ساعت عقب افتاد مثله اینکه ی اتفاقی افتاده
+عاها چه اتفاقی چیزی شده؟
بادا : ن برای یکی از بچه ها کار پیش اومده ساعت ۲ بیا
+باشه اونی مرسی
بادا : خواهش قربونت بشم خدافز
+اوم مراقب بش خدافز.
(پایان مکالمه)
+هعی
رفتم و نشستم ادامه نودل رو بخورم ......
+تموم شد
رفتم گذاشتم توی ماشین ظرف شویی و بعد گذاشتم سر جاش
رفتم نشستم روی کاناپه ، داشتم هی از شبکه ها رد میشدم ک دیدم فیلم ایت ۱ رو گذاشته نشستم و دیدم
.ساعت ۱ و نیم عصر .
چون میخواستیم تمرین کنیم ی لباس راحت پوشیدم و موهام رو هم دم اسبی بستم ، رفتم پایین و سوئیچ ماشینم رو برداشتم و رفتم ب سمت بچه ها .
۳۰ مین بعد .....
ماشین رو پارک کردم و رفتم پیش بقیه
+سلام دیر ک نکردم
بایول: ن عزیزم بیاین شروع کنیم
+باشه
۲ ساعت بعد
یوجی:آخ خسته شدم
+پوففف منم خستمه اه از دست این کمپانی ینی چی هی دنسر ها داشتن توی دنس بهم نزدیک میشدن
یوجی: نری باز شر درس کنیا
+چی چیو درس نکن ینی چی اون شرطو قبول کرد
بادا: کمپانیه دیگه ا/ت کاری نمیشه کرد
هانیول: ولی واقعا کارشون زیاده روی
ساکورا : .....
دیگه به حرفاشون توجه نکردم و رفتم سمت اتاق پیدینیم
منشی گف داخل جلسه هس ولی توجه نکردم در رو باز کردم ک ...........
۴.۸k
۲۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.