ادامه پارت
ادامه پارت①④
ویو کوک
یه دختره هرzه اومد و شروع به کس و شعر کردن کرد که یهو میونگ اومد و دختره رو پرت کرد اونور که دختره افتاد و رفت نشست روبه روشو گفت
☆ببین عوضی من از اونا نیستم که الان گریه کنم بگم بهم خیانت شده اکی الانم بدون کوک همچین کاری نمیکنه الکی نیا رابطه ما رو خراب کن
دختره: اگه کنم چی
☆میخوای بدونی؟ (چشمای ترسناک)
دختره: اره
ویو میونگ
رفتم از مو هاش گرفتم و پرش دادم و ولش کردم که محکم افتاد زمین رفتم رو شکمش نشستم و شروع به سیلی های محکم زدن کردم که کوک منو ازش جدا کرد
-عزیزم ولش کن
☆وای ددی جون این دختره چی میگه(روبه دختره میکنه و اداشو در میاره) عنتر دیگه دور کوک نمیای وگرنه باید فاتحتو بخونی اکی شد
دختره:...
☆نشنیدم
دختره: ا.. ر. ه (بزور حرف میزنه)
☆خوبه حالا تن لشتو از زمین جمع کن و گمشو نمیخوام ببینمت
ویو کوک
میونگ عجب سلیطه ایه ولی خوشم اومد
-بیب خوبی
☆نیستم تمام الکلا پریدن
-هه عجب سلیطه ای بودی ما نمیدونستیم
گزارش نشانه سوزش است!!
ویو کوک
یه دختره هرzه اومد و شروع به کس و شعر کردن کرد که یهو میونگ اومد و دختره رو پرت کرد اونور که دختره افتاد و رفت نشست روبه روشو گفت
☆ببین عوضی من از اونا نیستم که الان گریه کنم بگم بهم خیانت شده اکی الانم بدون کوک همچین کاری نمیکنه الکی نیا رابطه ما رو خراب کن
دختره: اگه کنم چی
☆میخوای بدونی؟ (چشمای ترسناک)
دختره: اره
ویو میونگ
رفتم از مو هاش گرفتم و پرش دادم و ولش کردم که محکم افتاد زمین رفتم رو شکمش نشستم و شروع به سیلی های محکم زدن کردم که کوک منو ازش جدا کرد
-عزیزم ولش کن
☆وای ددی جون این دختره چی میگه(روبه دختره میکنه و اداشو در میاره) عنتر دیگه دور کوک نمیای وگرنه باید فاتحتو بخونی اکی شد
دختره:...
☆نشنیدم
دختره: ا.. ر. ه (بزور حرف میزنه)
☆خوبه حالا تن لشتو از زمین جمع کن و گمشو نمیخوام ببینمت
ویو کوک
میونگ عجب سلیطه ایه ولی خوشم اومد
-بیب خوبی
☆نیستم تمام الکلا پریدن
-هه عجب سلیطه ای بودی ما نمیدونستیم
گزارش نشانه سوزش است!!
- ۴.۴k
- ۳۱ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط