مافیای خشن من

«مافیای خشن من »
پارت ⁹🍷🫀

و از اونجا رفتم سمت بنگ چان
بنگ چان : توضیح
ا.ت : پدرم توی قمار منو به اون باخت و الان من مجبورم پیشش بمونم
بنگ چان : جیمین چی
ا.ت : اون خبر نداره
بنگ چان: ما نجاتت می‌دیم
ا.ت : نمیتونی حریفش بشی
بنگ چان: راست میگی
ا.ت : من میرم پیش هیونجین
بنگ چان : اوکی
و پاشدم که توی راه به یک پسر خوردم
وقتی برگشت ... اون جیمین بود
جیمین : اینجا چیکار می‌کنی .... اونم با این لباس
ا.ت : بعداً بهت میگم اونا کین
جیمین : تهیونگ ، جونگکوک ، نامجون ، جین ،جیهوپ
~ سلام بانوی زیبا
ا.ت : سلام آقای هندسام
جیمین : شما همو می‌شناسین
~ آره من دستش رو بخیه زدم
جیمین : دستت چیشده
ا.ت : هیچی
جیمین : دستت رو ببینم
و از دستم گرفت
جیمین : تو چه غلطی کردی
ا.ت : ولم کن جیمین
که هیونجین اومد
&چیکارش داری
ا.ت : بیا بریم
جیمین : تو چیکاره ا.تی
& همه کاره
_اشتباه متوجه شدی هوانگ (پوزخند)
و از دستم گرفت
_تو مال منی
ا.ت : خیر من هیچیم مال تو نیست
_هست
ا.ت : نیست
_خفه شو
ا.ت : ولم کن یونگی توروخدا ولم کن
_نمیخوام (پوزخند )
_ تو تا ابد پیش من زندانی ای
ا.ت : مگه چیکارت کردم
_پدر حروم...زاده تو باعث شد اون بمیره
ا.ت : من چه گناهی کردم (گریه )
_تو باید تقاص کرای بابات رو پس بدی پارک ا.ت
ا.ت :چرا فقط منو نمیکشی
_توام باید مثل اون عذاب بکشی
ا.ت : پس برای همین منو آوردی اینجا
_اره
(ادامه پارت بعد )
شرایط
⁴لایک
⁵فالور
دیدگاه ها (۶)

تا حالا دلت خواسته اسب باشی ؟ من : بله

مافیای خشن من 🤏🌚

ممنونم ازت بیبی 🥺✨

بچه ها من دیگه فعالیت نمیکنم اگه فیک هارو حمایت نکنید و لایک...

هرزه ی حکومتی پارت ۶اومد سمتم....موهام و گرفت و بلندم کرد کو...

پارت جدید

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط