با سرِ نیزه تنت را چه به هم ریخته اند
با سرِ نیزه تنت را چه به هم ریخته اند
ذرّه ذرّه بدنت را چه به هم ریخته اند
سنگها روی لب خشک تو جا خوش کردند
این عقیق یمنت را چه به هم ریخته اند
وسط معرکه ای رفتی و گیر افتادی
سر فرصت بدنت را چه به هم ریخته اند
تا به حالا نشده بود جوابم ندهی
وای بر من دهنت را چه به هم ریخته اند
چشم من تار شده، با چه مداواش کنم؟
یوسفم! پیرهنت را چه به هم ریخته اند
عمّه ات آمده تا دست به معجر ببرد
پدر بی کفنت را چه به هم ریخته اند...
صل الله علیک یا علی بن الحسین
ذرّه ذرّه بدنت را چه به هم ریخته اند
سنگها روی لب خشک تو جا خوش کردند
این عقیق یمنت را چه به هم ریخته اند
وسط معرکه ای رفتی و گیر افتادی
سر فرصت بدنت را چه به هم ریخته اند
تا به حالا نشده بود جوابم ندهی
وای بر من دهنت را چه به هم ریخته اند
چشم من تار شده، با چه مداواش کنم؟
یوسفم! پیرهنت را چه به هم ریخته اند
عمّه ات آمده تا دست به معجر ببرد
پدر بی کفنت را چه به هم ریخته اند...
صل الله علیک یا علی بن الحسین
۱.۱k
۱۹ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.