☆☆☆☆☆☆☆☆☆
☆☆☆☆☆☆☆☆☆
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
♕♕♕♕♕♕♕♕♕
عشق اجباری پارت 1
☆☆☆☆☆☆☆☆☆
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
♕♕♕♕♕♕♕♕♕
ویو ات
ساعت ۶:۳۰ بود ساعت زنگ زد اه باز باید از خواب نازم بزنم و برم دانشگاه این عذاب کی تموم میشه آخه ای بابا به بدبختی از توی تخت اومدم بیرون و خودمو به دستشویی رسوندم و کارای مربوط را انجام دادم
بعد رفتم پایین تا یه چیزی بخورم که بعد حاضر شم و برم چون حوصله نداشتم یه نودلیت برداشتم و گذاشتم تا درست بشه تا اون موقع هم رفتم تا وسایلم رو بذارم توی کیفم اومدم پایین صبحونمو خوردم و رفتم مسواکم رو بزنم و حاضر شم
مانتوم که به در اتاقم آویزون بود رو برداشتم و پوشیدم سریع کیف و گوشیمو برداشتم و رفتم چون راه دانشگاه به خونه نزدیک بود تصمیم گرفتم بدون ماشین و پیاده برم پس ایرپادم رو گذاشتم توی گوشم و شروع کردم به راه رفتن همین طوری که داشتم راه میرفتم و به چیزای مختلف فکر میکردم یهو یه نفر محکم زد روی شونم
یه لحظه ترسیدم ولی بعد فهمیدم یوریه از ترم پیش چون رفته بود مسافرت ندیده بودمش خیلی خوشحال شدم و محکم بغلش کردم معمولاً از خودم خیلی احساس نشون نمیدم ولی وقتی با یوری هستم کلاً یکی دیگه میشم
من و یوری از کلاس پنجم با هم دوستیم و همو خیلی دوست داریم چون اون تنها کسیه که دارم
꧁꧁♡☆♡꧂꧂
ویو یوری
همینجوری که داشتم راه میرفتم یهو چشمم بهت افتاد خیلی تو فکر بود واسه همین بدو بدو رفتم سمتش و محکم زدم روی شونش که به خودش اومد خیلی خوشحال شد و منو محکم بغل کرد از ترم پیش ندیده بودمش چون رفته بودم مسافرت تقریباً خیلی وقت بود واسه همین بود که انقدر خوشحال شده بود البته منم خیلی خوشحال شدم چون دلم حسابی براش تنگ شده بود
♕♕♕♕♕♕♕♕♕♕♕♕♕
ات: سلام یورییی
یوری: سلام عزیزم خوبی؟
ات: مریی تو خوبی؟
یوری: اره چه خبرا؟
ات: خبرا که پیش تو مسافرت خوش گذشت؟
یوری: آره جات خالی خیلی خوب بود :)
ات: واقعا پس خوبه که بهت خوش گذشته♡
یوری: آره ولی دلم خیلی برات تنگ شده بود
ات: منم همینطور
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
ویو ات
همینجوری که در حال حرف زدن بودیم رسیدیم و رفتیم داخل محوطه دیگه کم کم ساکت شدیم و رفتیم داخل رفتیم سر کلاس و سر جام نشستم و یوری اومد کنارم
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
ویو یوری
ات رفت ردیفهای وسط نشست منم پشت سرش رفتم و کنارش نشستم و کتاب و جزوهها رو باز کردم که استاد اومد
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
☆☆☆☆☆☆☆☆☆
♕♕♕♕♕♕♕♕♕
خب چطور بود؟
ببخشید چون اولشه هنوز راه نیفتادم یکم بریم جلوتر بهتر میشه♡
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
☆☆☆☆☆☆☆☆☆
شرط ها:
10تا لایک 👍
10تا کامنت😉
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
♕♕♕♕♕♕♕♕♕
عشق اجباری پارت 1
☆☆☆☆☆☆☆☆☆
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
♕♕♕♕♕♕♕♕♕
ویو ات
ساعت ۶:۳۰ بود ساعت زنگ زد اه باز باید از خواب نازم بزنم و برم دانشگاه این عذاب کی تموم میشه آخه ای بابا به بدبختی از توی تخت اومدم بیرون و خودمو به دستشویی رسوندم و کارای مربوط را انجام دادم
بعد رفتم پایین تا یه چیزی بخورم که بعد حاضر شم و برم چون حوصله نداشتم یه نودلیت برداشتم و گذاشتم تا درست بشه تا اون موقع هم رفتم تا وسایلم رو بذارم توی کیفم اومدم پایین صبحونمو خوردم و رفتم مسواکم رو بزنم و حاضر شم
مانتوم که به در اتاقم آویزون بود رو برداشتم و پوشیدم سریع کیف و گوشیمو برداشتم و رفتم چون راه دانشگاه به خونه نزدیک بود تصمیم گرفتم بدون ماشین و پیاده برم پس ایرپادم رو گذاشتم توی گوشم و شروع کردم به راه رفتن همین طوری که داشتم راه میرفتم و به چیزای مختلف فکر میکردم یهو یه نفر محکم زد روی شونم
یه لحظه ترسیدم ولی بعد فهمیدم یوریه از ترم پیش چون رفته بود مسافرت ندیده بودمش خیلی خوشحال شدم و محکم بغلش کردم معمولاً از خودم خیلی احساس نشون نمیدم ولی وقتی با یوری هستم کلاً یکی دیگه میشم
من و یوری از کلاس پنجم با هم دوستیم و همو خیلی دوست داریم چون اون تنها کسیه که دارم
꧁꧁♡☆♡꧂꧂
ویو یوری
همینجوری که داشتم راه میرفتم یهو چشمم بهت افتاد خیلی تو فکر بود واسه همین بدو بدو رفتم سمتش و محکم زدم روی شونش که به خودش اومد خیلی خوشحال شد و منو محکم بغل کرد از ترم پیش ندیده بودمش چون رفته بودم مسافرت تقریباً خیلی وقت بود واسه همین بود که انقدر خوشحال شده بود البته منم خیلی خوشحال شدم چون دلم حسابی براش تنگ شده بود
♕♕♕♕♕♕♕♕♕♕♕♕♕
ات: سلام یورییی
یوری: سلام عزیزم خوبی؟
ات: مریی تو خوبی؟
یوری: اره چه خبرا؟
ات: خبرا که پیش تو مسافرت خوش گذشت؟
یوری: آره جات خالی خیلی خوب بود :)
ات: واقعا پس خوبه که بهت خوش گذشته♡
یوری: آره ولی دلم خیلی برات تنگ شده بود
ات: منم همینطور
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
ویو ات
همینجوری که در حال حرف زدن بودیم رسیدیم و رفتیم داخل محوطه دیگه کم کم ساکت شدیم و رفتیم داخل رفتیم سر کلاس و سر جام نشستم و یوری اومد کنارم
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
ویو یوری
ات رفت ردیفهای وسط نشست منم پشت سرش رفتم و کنارش نشستم و کتاب و جزوهها رو باز کردم که استاد اومد
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
☆☆☆☆☆☆☆☆☆
♕♕♕♕♕♕♕♕♕
خب چطور بود؟
ببخشید چون اولشه هنوز راه نیفتادم یکم بریم جلوتر بهتر میشه♡
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
☆☆☆☆☆☆☆☆☆
شرط ها:
10تا لایک 👍
10تا کامنت😉
۱.۴k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.