پارت یازدهم / نگهبان
پارت یازدهم / #نگهبان
_از من میخوای برگردم؟ از پاریس تا اینجا رو تحمل کردم تا بیام تو رو ببینم
_مامان خوب میدونم دلیلت من نیستم اگه یه ذره برات اهمیت داشتم با یه غریبه بخاطر پول ازدواج میکردی و ولم میکردی؟
_باشه تو راست میگی
_خیلی.. خیلی دلم برای خودم میسوزه هیچوقت زندگی نرمالی نداشتم توام همش اذیتم میکنی فقط از اینجا .. گمشو !!
دستای سنگین و سرد مادرش رو روی صورتش حس کرد
آب دهنشو قورت داد و به سمت بیرون از اتاق رفت
جیمین طرف تهیونگ اومد
_حالت خوبه ؟
تهیونگ چندثانیه ای بهش خیره شد اما بدون هیچ حرفی و وارد دستشویی شد و در رو قفل کرد
چشماشو با صدای ناپدریش باز کرد یک ساعتی میشد پشت در نشسته بود و مدام گریه میکرد
_تهیونگ پسرم .. من معذرت میخوام کار مادرت اشتباه بوده لطفا ببخشش
تهیونگ مجدد خودش رو تو اینه نگاه کرد ،، جای سیلی مادرش رفته بود.
در رو باز کرد و روی تختش ولو شد و خوابید.
از خواب بیدار شد نامه ای روی اپن بود
_معذرت میخوام ، مراقب خودت باش
تهیونگ نمیدونست باید خوشحال باشه یا ناراحت ؟
راهی مدرسه شد همه دور یکی جمع شده بودن
_سلام نامجون،میدونی چخبره؟
ناگهان یکی از میون جمع بلند گفت
_پارک جیمینه همون مدل معروف
چشمای ته ، گرد شد
_چی؟ اون؟
زیر لب اروم گفت
_اینجا چیکار میکنه
نفس عمیقی بیرون فوت کرد و به سمت کلاس رفت
_سلام بچها امروز دانش اموز جدید داریم..
_همینو کم داشتم!
_چیگفتین اقای کیم؟
_ اوه .. نه هیچی
جیمین چشمش فقط و فقط به تهیونگ بود
_ پارک جیمین هستم امیدوارم دوستای خوبی بشیم
#BTS #Army #Taehyung #v #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
_از من میخوای برگردم؟ از پاریس تا اینجا رو تحمل کردم تا بیام تو رو ببینم
_مامان خوب میدونم دلیلت من نیستم اگه یه ذره برات اهمیت داشتم با یه غریبه بخاطر پول ازدواج میکردی و ولم میکردی؟
_باشه تو راست میگی
_خیلی.. خیلی دلم برای خودم میسوزه هیچوقت زندگی نرمالی نداشتم توام همش اذیتم میکنی فقط از اینجا .. گمشو !!
دستای سنگین و سرد مادرش رو روی صورتش حس کرد
آب دهنشو قورت داد و به سمت بیرون از اتاق رفت
جیمین طرف تهیونگ اومد
_حالت خوبه ؟
تهیونگ چندثانیه ای بهش خیره شد اما بدون هیچ حرفی و وارد دستشویی شد و در رو قفل کرد
چشماشو با صدای ناپدریش باز کرد یک ساعتی میشد پشت در نشسته بود و مدام گریه میکرد
_تهیونگ پسرم .. من معذرت میخوام کار مادرت اشتباه بوده لطفا ببخشش
تهیونگ مجدد خودش رو تو اینه نگاه کرد ،، جای سیلی مادرش رفته بود.
در رو باز کرد و روی تختش ولو شد و خوابید.
از خواب بیدار شد نامه ای روی اپن بود
_معذرت میخوام ، مراقب خودت باش
تهیونگ نمیدونست باید خوشحال باشه یا ناراحت ؟
راهی مدرسه شد همه دور یکی جمع شده بودن
_سلام نامجون،میدونی چخبره؟
ناگهان یکی از میون جمع بلند گفت
_پارک جیمینه همون مدل معروف
چشمای ته ، گرد شد
_چی؟ اون؟
زیر لب اروم گفت
_اینجا چیکار میکنه
نفس عمیقی بیرون فوت کرد و به سمت کلاس رفت
_سلام بچها امروز دانش اموز جدید داریم..
_همینو کم داشتم!
_چیگفتین اقای کیم؟
_ اوه .. نه هیچی
جیمین چشمش فقط و فقط به تهیونگ بود
_ پارک جیمین هستم امیدوارم دوستای خوبی بشیم
#BTS #Army #Taehyung #v #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
۱۲.۸k
۰۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.