پارت دهم / نگهبان
پارت دهم / #نگهبان
هوا کاملا تاریک شده بود جونگکوک به ساعت نگاهی انداخت و با خمیازه گفت
_باید الان دیگه بریم دیر شده
تهیونگ سری تکون داد و به سمت خونه راهی شدن
و از یک جایی به بعد مسیرشون جدا شد
_خدافظ شیرموززز
_شیرموز؟
_اره اندازه شیرموز دوستت دارم .. دوست خوبم
و خیلی کیوت بدون هیچ حرفی به سمت خونه رفت
تهیونگ لبخندی زد و اروم گفت
_منم دوستت دارم
***
لحظه ای به اپارتمانش خیره شد
با کمال تعجب برقای خونه روشن بود تهیونگ ترسید و به عقب حرکت کرد
شماره پلیس رو گرفت و منتظر موند. سعی میکرد خودش بتونه وارد خونه بشه
اما می ترسید
با پلیس ها وارد خونه شد
چشمش به مادرش خورد
_تهیون..تهیونگ چیکار میکنی؟
تهیونگ انتظار نداشت و با چشمای گرد شده به پلیس اروم گفت که مادرشه و ازشون عذر خواهی کرد
بعد از رفتن پلیس ها بحث باز شد
_ تو .. تو چرا یهو میای خونه ی من اونم این طوری؟ نباید بپرسی اجازه بگیری؟
ناپدریش دستش رو روی شونه های تهیونگ گذاشت
_لطفا دستتونو بردارین اقای پارک
_من مادرتم میخوای .. میخوای بگی اجازه ندارم؟
_شما حتی..حتی کلیدای خونمم دا..
که پسری جوون از اتاق تهیونگ بیرون اومد تا چشمش به تهیونگ خورد ایرپادش رو از گوشاش برداشت و بهش خیره شد
_این برادرته پارک جیمین.
تهیونگ با چشمای پر بهش نگاه کرد
_باید باهم حرف بزنیم مامان
#BTS #Army #Taehyung #v #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
هوا کاملا تاریک شده بود جونگکوک به ساعت نگاهی انداخت و با خمیازه گفت
_باید الان دیگه بریم دیر شده
تهیونگ سری تکون داد و به سمت خونه راهی شدن
و از یک جایی به بعد مسیرشون جدا شد
_خدافظ شیرموززز
_شیرموز؟
_اره اندازه شیرموز دوستت دارم .. دوست خوبم
و خیلی کیوت بدون هیچ حرفی به سمت خونه رفت
تهیونگ لبخندی زد و اروم گفت
_منم دوستت دارم
***
لحظه ای به اپارتمانش خیره شد
با کمال تعجب برقای خونه روشن بود تهیونگ ترسید و به عقب حرکت کرد
شماره پلیس رو گرفت و منتظر موند. سعی میکرد خودش بتونه وارد خونه بشه
اما می ترسید
با پلیس ها وارد خونه شد
چشمش به مادرش خورد
_تهیون..تهیونگ چیکار میکنی؟
تهیونگ انتظار نداشت و با چشمای گرد شده به پلیس اروم گفت که مادرشه و ازشون عذر خواهی کرد
بعد از رفتن پلیس ها بحث باز شد
_ تو .. تو چرا یهو میای خونه ی من اونم این طوری؟ نباید بپرسی اجازه بگیری؟
ناپدریش دستش رو روی شونه های تهیونگ گذاشت
_لطفا دستتونو بردارین اقای پارک
_من مادرتم میخوای .. میخوای بگی اجازه ندارم؟
_شما حتی..حتی کلیدای خونمم دا..
که پسری جوون از اتاق تهیونگ بیرون اومد تا چشمش به تهیونگ خورد ایرپادش رو از گوشاش برداشت و بهش خیره شد
_این برادرته پارک جیمین.
تهیونگ با چشمای پر بهش نگاه کرد
_باید باهم حرف بزنیم مامان
#BTS #Army #Taehyung #v #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
۸.۵k
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.