عارف راددند مشعل وجام آب دردستپرسدند کجامروگفت م

عارفي راديدند مشعل وجام آب دردست!پرسيدند کجاميروي?گفت: ميرم باآتش بهشت رابسوزانم وباآب ,جهنم راخاموش کنم.تامردم خدارافقط به خاطرعشق به اوبپرستند نه براي عياشي دربهشت وترس از جهنم!
دیدگاه ها (۲)

روزي باخودم فکرکردم اگراوراباغريبه اي ببينم شهررابه آتش ميکش...

عشق های امروز بیشتر آدم رو یاده روباه و زاغ می ندازه. تالی...

به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد عجب از محبت من که در او اث...

از قوی بودن خسته ام!دلم یک شانه میخواهد،تکیه دهم به آن و بی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط