پارت ۱۱
پارت ۱۱
تهیونگ:یادمون رفت خدا به دادمون برسه
ا/ت اومد ماهم دیگه حرف نزدیم
ویو ا/ت
داشتم میرفتم دیدم پسرا دارن حرف می زنن تا رسیدم حرفشونو قطع کردن(خب معلومه از میترسن داداش یکم اخلاقتو عوض کن)
ا/ت:داشتید می گفتیدخب چرا تا من اومدم حرفتونو قطع کردید،نترسیدتو مهمونی امشب سعی می کنم کاری نکنم
فلش بک به ساعت ۶(بچه ها مهمونی ساعت ۸ته)
رفتم حموم اورم کار پوستمو انجام دادم بعدماهامو خشک کردم اوت مو برداشتم لختش کردم به لباس تقریبا باز بوشیدم(عکسشوکمی زارم) آرایشمو کردم تموم شد درفتم پایین
اسلاید ۲ لباس ا/ت
اسلاید ۳لباس پسرا
تهیونگ:یادمون رفت خدا به دادمون برسه
ا/ت اومد ماهم دیگه حرف نزدیم
ویو ا/ت
داشتم میرفتم دیدم پسرا دارن حرف می زنن تا رسیدم حرفشونو قطع کردن(خب معلومه از میترسن داداش یکم اخلاقتو عوض کن)
ا/ت:داشتید می گفتیدخب چرا تا من اومدم حرفتونو قطع کردید،نترسیدتو مهمونی امشب سعی می کنم کاری نکنم
فلش بک به ساعت ۶(بچه ها مهمونی ساعت ۸ته)
رفتم حموم اورم کار پوستمو انجام دادم بعدماهامو خشک کردم اوت مو برداشتم لختش کردم به لباس تقریبا باز بوشیدم(عکسشوکمی زارم) آرایشمو کردم تموم شد درفتم پایین
اسلاید ۲ لباس ا/ت
اسلاید ۳لباس پسرا
۳.۵k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.