کم سن و سال تر که بودم عاشق فوتبال بودم

کم سن و سال تر که بودم عاشقِ فوتبال بودم...
خانوم جون خدابیامرز وقتی می‌دید با اون همه شوق و ذوق و استرس نشستم پایِ تلویزیون و دارم صلوات و آیه نذرِ بردنِ تیم محبوبم می کنم، حرصش می گرفت و هی زیر لب غر می‌زد که توی کار جوونای این دور و زمونه مونده...
یه وقتا که خیلی می‌رفتم توو بحرِ بازی، دیگه طاقتش طاق می‌شد، میومد بالاسرمو گوشَمو می‌گرفت و می‌پیچوند و از بینِ دندون مصنوعیاش که از عصبانیت به هم چفت شده بود، می‌غرید:
یکی دیگه بازیشو می‌کنه، یکی دیگه پولشو می‌گیره، عشق و حالش برای دیگرونه، تو چرا انقدر حرص و جوش می‌خوری بچه؟! از چیِ این مسخره بازیا خوشت اومده وقتی هیچی قرار نیست به تو برسه؟!
فکر کردی همینایی که داری براشون خودکُشون می‌کنی، براشون مهمه حتی بود و نبودِ یه دیوونه ای مثل تو؟!
منم همون جور که چشمم به تلویزیون بود و تقلا می‌کردم واسه ی نجات گوشم از دستای پیر اما هنوز قدرتمندش، می گفتم:
دوست دارم خب!
این روزا جای خانوم جون خالیه که بزنه پس کله م و گوشَمو بپیچونه و بگه تو آدم بشو نیستی بچه؟! اونی که دلش با دلِ یکی دیگه ست، عشق و حالش با یکی دیگه ست، خنده و گریه ش با یکی دیگه ست، یه لبخندشم به تو نمی‌رسه،
بود و نبودتو خاطرش نیست حتی، عاشق شدن داره آخه؟!
حالیت نیست همینی که داری می‌میری براش، حتی تبم نمی‌کنه برات؟!
اون وقت منم سوزش دل و گوشمو نادیده بگیرم و بگم:
اینم مثل فوتباله خانوم جون...
می‌دونم تهش قرار نیست به من برسه،
می‌دونم سهم دستام از عشقش خالی موندنه،
ولی چیکار کنم که دست خودم نیست،
دوستش دارم خب!

#طاهره_اباذری_هریس
#عاشقانه #غمگین #دونفره #تنهایی #عشق #فوتبال #خانوم #دخترونه #پروفایل #پروفایل_دخترونه #خانومانه #موبلند #زینساز #زین_ساز #هورسا
دیدگاه ها (۱)

زد رو شونه م- نه تورو خدا! تو نگاه کن این پسره رو، توو ظل به...

دلــم را آرزوهایـم را آینده ام را به خدایی میسپارم که ... ی...

برایش نوشتم:" زیر نور این آباژوردر ازدحام این قرص خواب های ل...

هروقت به آنجا رسیدی که اشک زن ها را دراوردی،فاتحه ات خوانده ...

من ادعا دارم تو این مسئله !!!که یکی از توانایی های جدیم تشخی...

( باهم کیس میرن بعد میخوابن خوابیدن رو بالش نه اون خوابیدن ک...

فراتر از مدرسه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط