حسرت پرتاب از این سوی دیوار

. حسرت پرتاب از این سوی دیوار
هجوم حجم آفت در زخم های نافذ تابستانی /تلمبار
این سوی دیوار نظامیان /میشاشند
در تصور تصویر ماه ها پیش
از سرزمینی به سرزمینی
سنگینی پرتاب در سنگ
در تن ها
در کوه
در ودکا /مصلوب
تو مبهوت زیباترین سرگیجه ی بی نصیب
یک حکم تعلیق
از فرار از فرار
بی رودربایستی /با سیم های خاردار ..
این سوی دیوار نظامیان /میشاشند
در جبر بدو/رو های تکراری
از رعشه وار های هیستیریک
تا عمق سوراخ ترین شلیک
تسلیم شو
در نشانه رفتن زمین/ روی سرت
در پاس های شب
گمشو
در اسم شب
در شب به شب سایه های تسخیر
در اتاق
روز جای خوبی برای پنهان شدن نیست
فرمانده؟؟
نظامیان این سوی دیوار/ فقط.. میشاشند .
دیدگاه ها (۶)

واعظی پرسید از فرزند خویشهیچ میدانی مسلمانی به چیستصدق و بی ...

تورو به خدا اگر جایی دیدید حق میفروشند برایم بخرید تا در غذ...

"مادر"با هر چَکی که خوردمیک تارِ موی مادر سفید شدو پدرسیگارِ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط