اغوشاستاد

#اغوش_استاد🌙
#پارت_79

_به من چه

وارداسانسور شدم ودکمه پارکینگ وزدم به لطف پولایی که اون مثلا داداشا برام میفرستادن تونستم برای خودم باهاش یه ماشین206 برای خودم بخرم...رفتم سمت ماشینم وسوار شدم وکیفم وگذاشتم روصندلی کنارم واستارت زدم و از ساختمان خارج شدم وروندم سمت بهشت زهرا بدجوری دلم هوای مامان وبابا رو کرده بود ودلتنگشون بودم.

کنار یه گل فروشی نگه داشتم ودو دسته گل خریدم واز مغازه خرما وسوارماشینم شدم وباسرعت بیشتری روندم سمت بهشت زهرا...بارون قطع شده بود خداروشکر...

پیاده شدم ورفتم سمت قبر مامان وبابا کنار هم دیگه بودن نشستم وسط قبرا وگل وخرمارو گذاشتم روقبرا...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - ‌‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‌‌‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‎‎‎
دیدگاه ها (۰)

#اغوش_استاد🌙#پارت_80بابغض دست به قبرا کشیدم وگفتم:_چرا تنهام...

#اغوش_استاد🌙#پارت_81_خدارحمتشون کنه_ممنون_میدونی نمیتونم درک...

#اغوش_استاد🌙#پارت_78امروز پنجشنبه بود وخیلی دلم گرفته بودنگا...

#اغوش_استاد🌙#پارت_77"_دکترامیرعلی سلطانی روزی میرسه تقاص حرف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط