پارت سوم

پارت سوم

اب به بدنم جون دوباره داد حس خوبی بود
همیشه از حمام کردن لذت میبردم
بعد یک ساعت از وان بیرون اومدم بدنم رو با اب سرد شستم حس عالی^^^^

پاشم خوردم سرمو روی بالشت گذاشتم به خواب رفتم.......

صبح با صدای زنگ ساعت بیدار شدم به مطب رفتم هروز تکراری تر از دیروز
وقت ناهار بود که چشمم خورد به تبلیغ جزیره ای که جدیدا قابل سکونت شده بود و انگار خیلی جای خوبی برای گردشگری بود
با دو دلی یه بلیت گرفتم
جوگیونگ . دکتر تمام وقت هارو کنسل کنم؟
ته. اره همرو کنسل کن
جوگیونگ . چند روز رو قربان؟
ته. تمام این هفته رو
جوگیونگ. چشم دکتر خدانگهدار سفر خوبی داشته باشین
ته. ممنونم فعلا خداحافظ ......
لایک کامنت فراموش نشهههه💜💜
دیدگاه ها (۰)

پارت چهارم تهیونگ ویو به سمت خونه رفتم چمدونمو باز کردم چند ...

هپییییی هپی هپییی بچه ها بابت اینکه پارت نمیزارم واقعا معذرت...

ادامه سناریو قبلی [اون ها وشیمون شدن پلی دیگه راحتی برای برگ...

پارپت دو پنح سال بعد جانگیو. دکتر نفر بعدی بفرستم داخل؟ته. م...

دوست دختر اجاره ای

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط