حال مرا نپرس که هنجارها مرا

حال مرا نپرس که هنجارها مرا
مجبور می‌کنند بگویم که بهترم

نجمه زارع
دیدگاه ها (۲)

در غلغله ی جمعی و «تنها» شده ای بازآنقدر که در پیرهنت نیز غر...

می‌کنم، تنها؛ از جاده عبور: دور ماندند ز من آدم‌ها. سایه‌ای ...

و زیر سایه‌ی آن بانیان سبز تنومندچه خوب یادم هستعبارتی که به...

به (( ساحل )) آرامشم

بچّه ام مرا به زمان حال می آورد، او می تواند معلّم سخت گیری ...

عاشقانه های شبنم با بابا محمدم

« غرق شدن »جمله ی عجیبی است .انگار وصف حالم را میگوید .آنقدر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط