تو متعلق به منی
تو متعلق به منی
پارت ۱۱
ویو ات
کلی سوال تو ذهنم بود که باید همشون رو از پدر میپرسیدم رو به پدر گفتم
ات:پدر اون کی بود؟اسمش چیه؟با ما چیکار داره؟بازم میاد اینجا؟(استرس و نگرانی )
پدر رو به من با صورت کلافه گفت
پدر:دخترم آروم باش یکی یکی بپر بتونم جواب بدم
رو به پدر گفتم
ات:باشه
یک نفس عمیق کشیدم
و ادامه دادم
ات:اون کی بود و اسمش چیه؟
پدر:اون پسر بزرگترین به خشن ترین باند مافیایی کره است و اسمش شوگا و رئیس یک شرکت که خودش تاسیس کرده است که البته شرکت همش دروغه برای اینکه کسی بهش شک نکنه شرکت رو زده.
با حرفای پدر استرس شدیدی گرفتم
دوباره ادامه دادم
ات:پدر بازم مییاد اینجا؟؟
پدر با صورتی نا امید گفت
پدر:نگهبانا رو زیادتر میکنم ولی تضمینی نیست که نتونه بیاد اینجا
خسته شده بودم نمیدونم باید چیکار کنم رو به همه گفتم
ات:من یک خستم شبتون بخیر
و رفتم تو اتاقم و لباسام رو عوض کردم و یک دوش ۱۰ مینی گرفتم و در شدم لباس پوشیدم و موهام رو خشک کردم و رو تخت دراز کشیدم و کمکم از سکوت اتاق چشمام گرم شد و خوابم برد.
ادامه دارد...
پارت ۱۱
ویو ات
کلی سوال تو ذهنم بود که باید همشون رو از پدر میپرسیدم رو به پدر گفتم
ات:پدر اون کی بود؟اسمش چیه؟با ما چیکار داره؟بازم میاد اینجا؟(استرس و نگرانی )
پدر رو به من با صورت کلافه گفت
پدر:دخترم آروم باش یکی یکی بپر بتونم جواب بدم
رو به پدر گفتم
ات:باشه
یک نفس عمیق کشیدم
و ادامه دادم
ات:اون کی بود و اسمش چیه؟
پدر:اون پسر بزرگترین به خشن ترین باند مافیایی کره است و اسمش شوگا و رئیس یک شرکت که خودش تاسیس کرده است که البته شرکت همش دروغه برای اینکه کسی بهش شک نکنه شرکت رو زده.
با حرفای پدر استرس شدیدی گرفتم
دوباره ادامه دادم
ات:پدر بازم مییاد اینجا؟؟
پدر با صورتی نا امید گفت
پدر:نگهبانا رو زیادتر میکنم ولی تضمینی نیست که نتونه بیاد اینجا
خسته شده بودم نمیدونم باید چیکار کنم رو به همه گفتم
ات:من یک خستم شبتون بخیر
و رفتم تو اتاقم و لباسام رو عوض کردم و یک دوش ۱۰ مینی گرفتم و در شدم لباس پوشیدم و موهام رو خشک کردم و رو تخت دراز کشیدم و کمکم از سکوت اتاق چشمام گرم شد و خوابم برد.
ادامه دارد...
- ۲.۶k
- ۱۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط