عاشقت شدم که وقتی پاییز شد

‌‌
عاشقت شدم که وقتی پاییز شد
و هر کسی رفت توی لاک خودش
کسی باشد که هوای این بی قراری ام را داشته باشد
عاشقت شدم که صبح های ابری بهانه ی لبخند باشی
که صدایت طعنه بزند به خش خش برگ ها
عاشقت شدم که شعرهایم مخاطب خاص داشته باشند
و آدم ها من و تو را با هم ورق بزنند
آن روز من به دلهره های بعد از نبودنت فکر نکردم
دلم خواست عاشقت شوم
تا رنگ فصل ها را ما تعیین کنیم

شیما_سبحانی
دیدگاه ها (۶)

من تسبیح نمیخوامتمام وجودت را که به من بدهی ؛باذره ذره ات #ذ...

سر ز دیوار گرفت و به روی نرده نهادپیچک هرزه ببین با دل دیوار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط