کلمات ؛
کلمات ؛
از بین لبهایش که کمی به سمت خشکی رفته بود بازگو شد و به بیرون حرکت کرد و مانند موشک های بالستیک به طرف من پرتاب شد و مستقیما در وسط قفسه سینهام فرو رفت و آن را منفجر کرد ....
همیشه یه سکوتی هم وجود دارد که بعد از گفتن حرف ها حکم فرما شود .
شنیدن حرف هایی که نباید آنهارا مئشنیدی . حسی بسیار عجیب .
از آن بیرون هیچ صدایی نیست مانند ، جنگلی که حتی جغد هم دیگر دلش نمیخواهد هوهو کند اما از درون ؛ صدای بی وقفه و پیدرپی شکسته شدن به گوش مئرسد .💔
شکسته شدن تا جایی که آن قلب به دو نیم تقسیم شود و سپس بعد از پودر شدنش مانند خاکستری به دست باد ، روانه افق شود و دیگر برنگردد .
اما ای کاش با رفتن آن همهچیز توانایی برگشتن به حالت قبلش را داشت . هم اکنون این خاطرات و تک تک این کلمات مانند خال پشت انگشت شصت پایش
تا ابد به همراه اوخواهدبودند .
از بین لبهایش که کمی به سمت خشکی رفته بود بازگو شد و به بیرون حرکت کرد و مانند موشک های بالستیک به طرف من پرتاب شد و مستقیما در وسط قفسه سینهام فرو رفت و آن را منفجر کرد ....
همیشه یه سکوتی هم وجود دارد که بعد از گفتن حرف ها حکم فرما شود .
شنیدن حرف هایی که نباید آنهارا مئشنیدی . حسی بسیار عجیب .
از آن بیرون هیچ صدایی نیست مانند ، جنگلی که حتی جغد هم دیگر دلش نمیخواهد هوهو کند اما از درون ؛ صدای بی وقفه و پیدرپی شکسته شدن به گوش مئرسد .💔
شکسته شدن تا جایی که آن قلب به دو نیم تقسیم شود و سپس بعد از پودر شدنش مانند خاکستری به دست باد ، روانه افق شود و دیگر برنگردد .
اما ای کاش با رفتن آن همهچیز توانایی برگشتن به حالت قبلش را داشت . هم اکنون این خاطرات و تک تک این کلمات مانند خال پشت انگشت شصت پایش
تا ابد به همراه اوخواهدبودند .
۳.۳k
۰۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.