بنابراین به خودشان اجازه ندادند وارد مغزش بشن
𝓘 𝓦𝓲𝓼𝓱 𝓝𝓮𝓿𝓮𝓻 𝓕𝓮𝓪𝓻𝓷𝓮𝓭 𝓣𝓸 𝓕𝓵𝔂🕊💚🪁
𝓐𝓾𝓽𝓱𝓸𝓻 :𝓙𝓲𝔂𝓸𝓸𝓷❤️
𝓙𝓴 𝓪𝓷𝓭 𝓝𝓪𝓫𝓲🐰🦋
𝓟𝓪𝓻𝓽 ¹²
بنابراین به خودشان اجازه ندادند وارد مغزش بشن ؛
به خوشان اجازه ندادند به پسر بگویند دوباره عاشق شدی ...دوباره دلت لرزید برای همینه که در حقش کوتاه میای ...برای همینه تا الان زندست!
_________________________________________________________
یونجون وارد اتاق شد ...
یونجون : یاع هیونگ یه مشکلی پیش اومده!
جونگکوک : چی شده؟
یونجون : ...
..........................................................................................
دخترک تازه از عمارت بزرگ جئون خارج شد ...
مرد سیاه پوشی اون رو از هسونگ تعقیب میکرد و نابی این موضوع رو متوجه شده بود ؛
اما چیزی که بحث رو جدی تر و ترسناک تر کرده بود چاقویی بود که در دستش خودنمایی میکرد ، نابی سرعتش رو تند تر کرد اما مرد خیلی بهش نزدیکتر شد !
مرد سیه پوش چاقو رو بلند کرد اما قبل از اینکه دختر فرصت انجام حرکتی رو داشته باشه کسی از پش دست مرد رو گرفت و با سر اسلحه اون رو بیهوش کرد !
نابی با تعجب به مرد بلند قد روبه رویش خیره شد و گفت :نامجونا ...(اگر انتظار داشتین جونگکوک بیادو نابی رو نجات بده متاسفم 😁❤️)
نامجون : نابیا تو یک وکیلی که باید با کینه ای ها کنار بیای پس باید بیشتر مراقب خودت باشی!
𝓐𝓾𝓽𝓱𝓸𝓻 :𝓙𝓲𝔂𝓸𝓸𝓷❤️
𝓙𝓴 𝓪𝓷𝓭 𝓝𝓪𝓫𝓲🐰🦋
𝓟𝓪𝓻𝓽 ¹²
بنابراین به خودشان اجازه ندادند وارد مغزش بشن ؛
به خوشان اجازه ندادند به پسر بگویند دوباره عاشق شدی ...دوباره دلت لرزید برای همینه که در حقش کوتاه میای ...برای همینه تا الان زندست!
_________________________________________________________
یونجون وارد اتاق شد ...
یونجون : یاع هیونگ یه مشکلی پیش اومده!
جونگکوک : چی شده؟
یونجون : ...
..........................................................................................
دخترک تازه از عمارت بزرگ جئون خارج شد ...
مرد سیاه پوشی اون رو از هسونگ تعقیب میکرد و نابی این موضوع رو متوجه شده بود ؛
اما چیزی که بحث رو جدی تر و ترسناک تر کرده بود چاقویی بود که در دستش خودنمایی میکرد ، نابی سرعتش رو تند تر کرد اما مرد خیلی بهش نزدیکتر شد !
مرد سیه پوش چاقو رو بلند کرد اما قبل از اینکه دختر فرصت انجام حرکتی رو داشته باشه کسی از پش دست مرد رو گرفت و با سر اسلحه اون رو بیهوش کرد !
نابی با تعجب به مرد بلند قد روبه رویش خیره شد و گفت :نامجونا ...(اگر انتظار داشتین جونگکوک بیادو نابی رو نجات بده متاسفم 😁❤️)
نامجون : نابیا تو یک وکیلی که باید با کینه ای ها کنار بیای پس باید بیشتر مراقب خودت باشی!
- ۸.۰k
- ۱۷ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط