گفته بودی کی اشکامو پاک میکنه

گفته بودی کی اشکامو پاک میکنه؟




دخترک دوان دوان به سمت اتاقش رفت با دو پله‌ها رو بالا رفت و در اتاقش رو باز کرد و محکم بست خودش رو پرت کرد روی تخت پتو رو محکم دور خودش پیچید و سرش رو روی بالشت گذاشت و شروع کرد به گریه کردن به خاطر اینکه توی بارون دویده بود لباس‌هاش و موهاش کاملاً خیس شده بودند انقدر با آستین هودیش اشکاشو پاک کرده بود که حتی قبل از بارون هم آستین‌های هودیش خیس شده بود و الان که توی دایره امنش یعنی اتاقش بود هم داشت گریه می‌کرد طبق معمول مامان باباش خونه نبودن و رفته بودن سفر کاری دختر انقدر گریه کرد که نفهمید کی خوابش برد.

"بالاخره خوابید مگه نه"
"آره پتو خوابیدش ولی همچنان توی خوابشم داره اشک می‌ریزه"
پتو که دیگه از این روال خسته شده بود به بالشت گفت
" آخه من نمی‌فهمم چرا هیچکس این بچه رو درک نمی‌کنه شاید اگه دور و وریاش یکم درکش کنن و به حرفاش گوش بدن انقدر زجر نکشه"
بالشت هم که مثل پتو دلش برای دختر می‌سوخت جواب پتو رو داد
" اون می‌ترسه پتو اون می‌ترسه قضاوت بشه اون از قضاوت شدن وحشت داره اون می‌ترسه که کسی خوب به حرفاش گوش نده تا الان کسی هم درکش کرده؟ نه با هر کس صحبت کرده به جای اینکه کمکش کنه یا دلداریش بده فقط یا بهش سرکوب زده یا گفته واسه سنته"
پتو با لحن غمگینی گفت
" ای کاش انسان بودم و می‌تونستم کمکش کنم"
بالشت حرف پتو را تایید کرد
" آره منم با تو هم نظرم"
دیدگاه ها (۲)

گفته بودی کی اشکامو پاک میکنه؟پارت ۲ پتو گفت" هودی خیلی ممنو...

فته بودی کی اشکامو پاک میکنه؟پارت ۳" بالش جواب داد" سوال من...

غذامووووووو کیییییی خوردهههههه اطراف کنیددددد تا برم پارش کن...

یکی از دلایلی که نیکی بایستمه و دوسش دارم 💗💗💗🎀خیلی شبیه خودم...

𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭³ دسستم رو گذاشتم روی دستش که مث چی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط