وقتی اسلحه میگیری دستت
وقتی اسلحه میگیری دستت
وقتی برای اولین بار میخوای ماشه رو بچکونی
میترسی
دست و دلت می لرزه
هی از دستت میوفته خم میشی برمیداریش
چشاتو میبندی که هدفت رو خوب نبینی که شاید تیر بهش نخوره
اما وقتی تیر اول خلاص شد همه ترست میریزه
شجاع میشی
دیگه پشت سر هم ماچه رو میچکونی
خط زدن آدما هم همینطوره
اولش میترسی
با خودت هزار جور فکر و خیال میکنی
هی چشمت رو میبندی که بدیاشو نبینی که شاید خوبی هاش یادت بیاد که بگذری
اما
وقتی اولین نفر رو کنار گذاشتی
حذف آدمای اضافی زندگیت راحت میشه
دستت رو محکم رو ماشه فشار بده
تیر اول رو خلاص کن
حذف کن تا حذفت نکردن ...
فاطمه سربندی
وقتی برای اولین بار میخوای ماشه رو بچکونی
میترسی
دست و دلت می لرزه
هی از دستت میوفته خم میشی برمیداریش
چشاتو میبندی که هدفت رو خوب نبینی که شاید تیر بهش نخوره
اما وقتی تیر اول خلاص شد همه ترست میریزه
شجاع میشی
دیگه پشت سر هم ماچه رو میچکونی
خط زدن آدما هم همینطوره
اولش میترسی
با خودت هزار جور فکر و خیال میکنی
هی چشمت رو میبندی که بدیاشو نبینی که شاید خوبی هاش یادت بیاد که بگذری
اما
وقتی اولین نفر رو کنار گذاشتی
حذف آدمای اضافی زندگیت راحت میشه
دستت رو محکم رو ماشه فشار بده
تیر اول رو خلاص کن
حذف کن تا حذفت نکردن ...
فاطمه سربندی
۲.۴k
۱۲ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.