پنجشنبه عصر که می شود

پنجشنبه عصر که می شود
دست خیالت را می گیرم وباخودم بیرون میبرم
به همان پارک قدیمی
همان کافه لعنتی که دیگر هیچوقت هیچ قهوه ی بعداز تو
قهوه ی چشمانت رابرایم تداعی نکرد..
پنجشنبه ها بی قرارترم
پنجشنبه ها عاشق ترم
بااینکه نیستی ولی
درهمین نبودنت هم کلی خاطره درخیالم باتو میسازم.
#فرهاد_فرهادی
دیدگاه ها (۲)

واپسین برگ نمایش (( دیو و دلبر ))..کاشان .. تالار فرهنگ .. ...

جوجه ها😍 😍 😍

همه آدم‌ها صدای کوچکی در سرشان دارند که می‌گوید: تو نمی‌توان...

هیچکس از دوریَت نمی‌میرد، فوقش این است که شب‌ها دیرتر به خوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط