پارت
پارت ۲۷
ات: نمیدونم... اروم....
جونگکوک: ببخشید نشنیدم
ات: نمیدونم
جونگکوک کلاه کاسکت خرگوشی رو
روی سر ات میزاره
جونگکوک: حالا بهتر شد
جونگکوک سوار متور میشه
ات هم سوار متور میشه
ات خیلی خجالت میکشید دستاشو دور کمر جونگکوک حلقه کنه
جونگکوک سرشو بر میگردونه و به ات نگاه میکنه
منتظر میمونه تا ات بغلش کنه ولی ات این کارو نگرد
همین که یه گاز کوچیک میزنه
ات تعادلش رو از دست میده
و دستاشو دور کمر جونگکوک حلقه میکنه
جونگکوک یه دستش رو
روی دوتا دست ات میزاره تا ات دیگه دستاشو
عقب نکشه
جونگکوک شروع میکنه به حرکت کردن
با سرعت زیادی میروند
برای ات خیلی ترسناک بود
از ترس محکم جونگکوک رو بغل کرد
جونگکوک هم متوجه ترس ات میشه
ات: نمیدونم... اروم....
جونگکوک: ببخشید نشنیدم
ات: نمیدونم
جونگکوک کلاه کاسکت خرگوشی رو
روی سر ات میزاره
جونگکوک: حالا بهتر شد
جونگکوک سوار متور میشه
ات هم سوار متور میشه
ات خیلی خجالت میکشید دستاشو دور کمر جونگکوک حلقه کنه
جونگکوک سرشو بر میگردونه و به ات نگاه میکنه
منتظر میمونه تا ات بغلش کنه ولی ات این کارو نگرد
همین که یه گاز کوچیک میزنه
ات تعادلش رو از دست میده
و دستاشو دور کمر جونگکوک حلقه میکنه
جونگکوک یه دستش رو
روی دوتا دست ات میزاره تا ات دیگه دستاشو
عقب نکشه
جونگکوک شروع میکنه به حرکت کردن
با سرعت زیادی میروند
برای ات خیلی ترسناک بود
از ترس محکم جونگکوک رو بغل کرد
جونگکوک هم متوجه ترس ات میشه
- ۵.۴k
- ۱۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط