زندگی پر معنا
#زندگی_پر_معنا
P29
دختره قبل از رفتن کوک فریاد زد:هر***زه اون دوست دختر توعه نه من
کوک نتونست جلو خودشو بگیره و یه سیلی محکم به دختره زد(ادمین :اخیش دلم خنک شد)
دختره گیریه کنان رفت و زیر لب گفت «انتقام میگیرم»
کوک با داروهای ات برگشت پیشش و دید که چه کیوت خوابیده اومد که نازش کنه ولی ات با همون حال بدش ناخودآگاه احساس خطر کرد و کوک رو پس زد که کوک روی ات افتاد و روش خی**مه زد
+:وایی...ببخشید حواسم نبود تویی...حالا از روم بلندشو حال ندارم
کوک ساکت و آروم داشت ات رو تماشا میکرد وقتی که بدنشو زیر خودش قفل کرده بود
+:وا...به چی زل زدی بلندشو دیگه......اصن دارو هامو بده
کوک درحال دارو دادن به ات بود که جیمین اومد
@:بهبه میبینم که ات خانوم رو تخت جونگکوک میخوابه
=:نه رو تخت من نمیخوابه
همه گیج برگشتن سمت کوک که زد زیر خنده
=:منظورم اینه که جایش نه تنها رو تخته بلکه تو بغلمه
ادامه دارد.....
P29
دختره قبل از رفتن کوک فریاد زد:هر***زه اون دوست دختر توعه نه من
کوک نتونست جلو خودشو بگیره و یه سیلی محکم به دختره زد(ادمین :اخیش دلم خنک شد)
دختره گیریه کنان رفت و زیر لب گفت «انتقام میگیرم»
کوک با داروهای ات برگشت پیشش و دید که چه کیوت خوابیده اومد که نازش کنه ولی ات با همون حال بدش ناخودآگاه احساس خطر کرد و کوک رو پس زد که کوک روی ات افتاد و روش خی**مه زد
+:وایی...ببخشید حواسم نبود تویی...حالا از روم بلندشو حال ندارم
کوک ساکت و آروم داشت ات رو تماشا میکرد وقتی که بدنشو زیر خودش قفل کرده بود
+:وا...به چی زل زدی بلندشو دیگه......اصن دارو هامو بده
کوک درحال دارو دادن به ات بود که جیمین اومد
@:بهبه میبینم که ات خانوم رو تخت جونگکوک میخوابه
=:نه رو تخت من نمیخوابه
همه گیج برگشتن سمت کوک که زد زیر خنده
=:منظورم اینه که جایش نه تنها رو تخته بلکه تو بغلمه
ادامه دارد.....
۴.۷k
۲۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.