♡My charming boss♡

p. 16

ویو ات

چجوری به ته بگم من باردارم ما هنوز ازدواج هم نکردیم
(میشینع رو زمین و اروم میزنه زیر گریه)


ویو ته:

چجوری ازش خواستگاری کنم کجا ببرمش اه حلقه امادس فقط مکانش مونده ببرمش تالار نه قبل از اینکه حلقه رو بش بدم میفهمه پس تو پارک خوبه اره
رفتم بیرون دیدم ات رو زمین نشسته و خودشو مثل گوله توپ جمع کرده

ته: ات هی دختر چیشده

ات:(سریع اشکاشو پاک میکنه و بلند میشه) هیچی

ته: ات با توام اگه همینجوری ساکت بمونی گازت میگیرما

ات: ته راستش من من....

ته: جون به لبمون کردی بگو

ات: من باردارم(گریه میکنه)

ته: اینکه گریه کردن ندارع ات خیلی خوبه بعدشم من میخواستم تو این دو سه روز ازت خواستگاری کنم

ات: ولی من دانشگاهیم میفهمی هنوز فارغ تحصیل نشدم

ته: ات فردا فارغ تحصیل میشی چیمیگی😑

ات: حالا هرچی

ته: تو مخت تاب داره به خدا(خنده)

ته زانو میزنه و دستشو میکنه تو جیبش که حلقه رو دربیاره میبینه نیست

ته: عه فک کنم تو اتاقم هه (خنده زورکی و از روی خجالت)

ات:(میخنده)

(ته میره حلقه رو میاره و از ات خواستگاری میکنه ات هم جواب بله رو میده)

فلش بک تو ماشین






••






ات: ته

ته: جانم

ات: میشه اینجا نگه داری

ته: دیوونه ای؟

ات: میخوام همینجا پیاده شم

ته: چرت نگو مثل دفعه قبل میشه عه

ات: یا نگه میداری یا خودمو پرت میکنم بیرون

ته: خودتو پرت کن بیرون






ادامه دارد♥🎀

لایک فالو کامنت یادتون نره ها❤💜❤💜ظ
دیدگاه ها (۶)

♡My charming boss♡

جیمین یک فن رو بوسید😶

ات: وایسا بینم تو راه ته: ارهات: مگه الان میریمته: نه😂ات: یع...

♡My charming boss♡

سناریو درخواستی وقتی داری گریه میکنی و بهشون

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۰#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط