دو بار زیسته بود
دو بار زیسته بود !
یک بار بر بالهای اندوه سوار وُ
یک بار ،
بالهایش از اندوه !
دو بار زیسته بود ،
یک بار شبیهِ خودش وُ
یک بار در کشمکشِ خود بودن !
دو بار زیسته بود
یک بار عشقی پنهانی داشت وُ
یک بار ،
پنهانی ، عشقِ کسی بود ... در جزیرهای ،
که آدمهایش از درختها کمتر بودند
وَ هر نقطهی آبی ، اقیانوسی بود در شعری ،
دو بار زیسته بود وُ اما
هزار بار مردن را چشیده بود !
بر هر روی سکهی زندگی ...
یک بار بر بالهای اندوه سوار وُ
یک بار ،
بالهایش از اندوه !
دو بار زیسته بود ،
یک بار شبیهِ خودش وُ
یک بار در کشمکشِ خود بودن !
دو بار زیسته بود
یک بار عشقی پنهانی داشت وُ
یک بار ،
پنهانی ، عشقِ کسی بود ... در جزیرهای ،
که آدمهایش از درختها کمتر بودند
وَ هر نقطهی آبی ، اقیانوسی بود در شعری ،
دو بار زیسته بود وُ اما
هزار بار مردن را چشیده بود !
بر هر روی سکهی زندگی ...
- ۱۶۸
- ۱۶ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط