کوک: مثلا چی میشه

کوک: مثلا چی میشه
ات: به زودی میفهمی
کوک: کی میخثتی محلوله هاتو بگیری
ا: مگه باتوئه

راوی: اینو بهتون بگن گه ات و کوک کلا باهم با سردی رفتار میکنن
کوک: نمیدونی متاسفم برات
ات: 1بار فقط1بار دیگه همچین حرفی بزنی جرت میدم
کوک: چشم لیدی
ات: نگو لیدی
ات: بای
کوک: بای
ات رفت عمارت کوک هم رفت عمارتش ـ
ویو کوک
چرا اون دختره بدش میاد بهش بگن لیدی
اسمش چی بود؟
اها لی ات
کوک یه دوش 10مینی گرفت لباساش رو پوشید اماده شد برای مسابقه
ویو ات
وارد خونه شدم اجوما داشت دوکبوکی رامن کیمچی قارچ سوخاری ـو فست فود درست میکرد
ات: سلام اجوما چی درست میکنی چرا داری انقدر چیز میز درست میکنی
اجوما: جئون داره میاد
ات: برای
اجوما: مثل همیشه قمار با پدرتون
ات: اسم اون رو ودر نذارـ
اجوما: چشم
ات: نینا کجاس
اجوما: خانوم تو اتاقشون هستن
ات رفت بالا تو اتاق خواهر کوچولوش ـ
ات: مثل همیشه وارد اتاق صورتی نینا شدم
نینا: نونا اومدی
ات: ارع
امروژ میای مسابقه
نینا: اره (ذوق)
ات: با موتوره ولی شرط داره
با موتور صورتی نمیای و از کنارم جم نمیخوری
نینا: اما من مشکی دوست ندارم خب(بامزه)

♡من هیچ وقت شرط نمیذارم فقط دیروز بود♡