پارت
پارت ۸
ویو آ.ت :
بعد از اینکه جونگکوک از در رفت بیرون
خیلی گرمم شده بود و احساس میکردم خون تو بدنم داره می جوشه
به خودم اومدمو پا شدم
در کمدو باز کردم و یه شلوار مشکی با کراپ تاپ خاکستری ( بالا نافی و بندی بود)
پوشیدم
اومدم جلوی آینه و خیلی کم رژ لب و رژ گونه زدم
لامصب بدون آرایشم خوشگل بودم:)
در اتاقو باز کردم و اومدم بیرون اما....
با شنیدن صدای آشنایی سر جام خشکم زد
از بالا که نگاه کردم دیدم یه مرد روبروی جونگکوک تو پذیرایی نشسته
و بله
وقتی چرخید فهمیدم کسی نیست جز....
شرط : 10 تا کامنت و ۵ تا لایک که بشه
پارت بعد و میذارم
ویو آ.ت :
بعد از اینکه جونگکوک از در رفت بیرون
خیلی گرمم شده بود و احساس میکردم خون تو بدنم داره می جوشه
به خودم اومدمو پا شدم
در کمدو باز کردم و یه شلوار مشکی با کراپ تاپ خاکستری ( بالا نافی و بندی بود)
پوشیدم
اومدم جلوی آینه و خیلی کم رژ لب و رژ گونه زدم
لامصب بدون آرایشم خوشگل بودم:)
در اتاقو باز کردم و اومدم بیرون اما....
با شنیدن صدای آشنایی سر جام خشکم زد
از بالا که نگاه کردم دیدم یه مرد روبروی جونگکوک تو پذیرایی نشسته
و بله
وقتی چرخید فهمیدم کسی نیست جز....
شرط : 10 تا کامنت و ۵ تا لایک که بشه
پارت بعد و میذارم
- ۳۶
- ۰۳ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط