در موج پریشانی من فاصله ای نیست
در موج پریشانی من فاصلهای نیست
امروز به جمعیت ما سلسلهای نیست
فریاد که اسباب گرفتاری ما را
چون حلقهی زنجیر ز هم فاصلهای نیست
بی دیدهی بینا چه گل از خار توان چید؟
رحم است به پایی که در او آبلهای نیست
موقوف به وقت است سماع دل عارف
هر روز در اجزای زمین زلزلهای نیست
از ظرف حریفان نتوان سر به درآورد
در بزم شرابی که تنک حوصلهای نیست
بوی گل و باد سحری بر سر راهند
گر میروی از خود، به ازین قافلهای نیست
#صائب ز سر زلف سخن دست ندارد
هرچند به جز گوشهی ابرو صلهای نیست
#صائب_تبریزی
امروز به جمعیت ما سلسلهای نیست
فریاد که اسباب گرفتاری ما را
چون حلقهی زنجیر ز هم فاصلهای نیست
بی دیدهی بینا چه گل از خار توان چید؟
رحم است به پایی که در او آبلهای نیست
موقوف به وقت است سماع دل عارف
هر روز در اجزای زمین زلزلهای نیست
از ظرف حریفان نتوان سر به درآورد
در بزم شرابی که تنک حوصلهای نیست
بوی گل و باد سحری بر سر راهند
گر میروی از خود، به ازین قافلهای نیست
#صائب ز سر زلف سخن دست ندارد
هرچند به جز گوشهی ابرو صلهای نیست
#صائب_تبریزی
۱۳.۷k
۰۶ فروردین ۱۴۰۱