دوباره ساعت صفر

❣ ❣ :❣ ❣

دوباره ساعت صفر

و غزل غزل باران

شروع نم زده ی

جاده های بی پایان

دوباره وصل و فراق

و قرار عاشقی و

تمام خاطره هایی

که میشود اکران
دیدگاه ها (۱)

وقتیباهاش قهرمیکنیمیفهمیچقدردوسش داری،،،

نیت کرده ام ... اگر نیائی ... پیاده از یادت بروم ..

دوستت دارمنہ براے آنچہ کہ” هستے ” ‏بلکہ براے آنچہ کہ” هستم “...

من,که شاعر نیستم.همه تویی_که در گوشم زمزمه میکنی _ومنمی نویس...

.قامت ساقه ی نحیف رویاهایمزخمیِ خزانِ تهی از عشقی ست که رفت ...

شعر

چندپارتی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط