شخصی

حکایت رفاقت
حکایت سنگهای کنارساحله
اول یکی یکی
جمعشون میکنی تو بغلت
بعدشم یکی یکی
پرتشون میکنی تو آب
اما بعضی وقتا
یه سنگهای قیمتی گیرت میاد
که هیچوقت
نمیتونی پرتشون کنی

#جذاب #خاص #هنر_عکاسی
دیدگاه ها (۱)

شخصی

شخصی

#هنر_عکاسی #جذاب #خاص

عکاسی

داستان زندگی من امشب 👇شب یلداست و همه پیش خانوادشونن ولی تو...

دوپارتی از چان: (وقتی که هردوتون...)تو ات، ۱۹ ساله یه دختر ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط