خبر پیچید سقا بهم پیچید
خبر پیچید سقا بهم پیچید
کنار خیمه ها آقا بهم پیچید
قمر افتاد، پشت سرش آفتاب افتاد
همین جا بود عاشورا بهم پیچید
سرش از سر بلندی بود، بالا بود
عمود آنقدرها زد تا به هم پیچید
نه، این مال زمین افتادن او نیست
دو چشمانش همان بالا به هم پیچید
تمام اتفاقاتی که انجامید
همه یک جا شد و یک جا به هم پیچید
هزاران چشم خیره، خیره تر می شد
بساط دختر زهرا به هم پیچید
و نا گه دختری داد زد گفت بابا …
بیا که معجر زن ها بهم پیچید …
#فرا_رسیدن_تاسوعای_حسینی_تسلیت
کنار خیمه ها آقا بهم پیچید
قمر افتاد، پشت سرش آفتاب افتاد
همین جا بود عاشورا بهم پیچید
سرش از سر بلندی بود، بالا بود
عمود آنقدرها زد تا به هم پیچید
نه، این مال زمین افتادن او نیست
دو چشمانش همان بالا به هم پیچید
تمام اتفاقاتی که انجامید
همه یک جا شد و یک جا به هم پیچید
هزاران چشم خیره، خیره تر می شد
بساط دختر زهرا به هم پیچید
و نا گه دختری داد زد گفت بابا …
بیا که معجر زن ها بهم پیچید …
#فرا_رسیدن_تاسوعای_حسینی_تسلیت
۱.۰k
۰۷ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.