بین خودمان بماند
بین خودمان بماند
شب ها تا صبح سیگار میکشم ولی حتی سوزش ریه و سرفه هم از درد قلبم کم نمیکند
جای سالم توی بدنم نمانده است بس که خودم را زدم به کوچه علی چپ که رفتنش اتفاقی بوده
تا صبح خیره به در مینشینم ولی فکر نکنی از عکس هایت غافل شدم ها،نه
خیره به دری میشوم که تو روی آن میخندی
چشمانت را درشت میکنی
اخم میکنی
و با چشمانت عشق میپاشی به مردی که روزی شبیه من بود
به آیینه زل میزنم عمیق تر کام میگیرم
دست میکشم
به صورتم
دست میکنم توی موهایم
ولی دست کشیدنِ من کجا
و نوازش های تو کجا؟؟؟
سیگار میکشم و خیره میشوم به تیغِ روی میز
خاک رویش نشسته
از تو چه پنهان میترسم
از مرگ نه
از آمدنت و آغوشی که به رویت باز نخواهد شد میترسم
میترسم نکند زبانم لال در را باز کنی و نباشم
تا صورتت را با دستانم قاب بگیرم و های های گریه کنم
بگذریم
سیگارم تمام شد...
شب ها تا صبح سیگار میکشم ولی حتی سوزش ریه و سرفه هم از درد قلبم کم نمیکند
جای سالم توی بدنم نمانده است بس که خودم را زدم به کوچه علی چپ که رفتنش اتفاقی بوده
تا صبح خیره به در مینشینم ولی فکر نکنی از عکس هایت غافل شدم ها،نه
خیره به دری میشوم که تو روی آن میخندی
چشمانت را درشت میکنی
اخم میکنی
و با چشمانت عشق میپاشی به مردی که روزی شبیه من بود
به آیینه زل میزنم عمیق تر کام میگیرم
دست میکشم
به صورتم
دست میکنم توی موهایم
ولی دست کشیدنِ من کجا
و نوازش های تو کجا؟؟؟
سیگار میکشم و خیره میشوم به تیغِ روی میز
خاک رویش نشسته
از تو چه پنهان میترسم
از مرگ نه
از آمدنت و آغوشی که به رویت باز نخواهد شد میترسم
میترسم نکند زبانم لال در را باز کنی و نباشم
تا صورتت را با دستانم قاب بگیرم و های های گریه کنم
بگذریم
سیگارم تمام شد...
- ۱.۴k
- ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط