«عشق دوران بچگی»
«عشق دوران بچگی»
پارت ۱
عصر
از زبان آنیا:
الان لندنیم
تقریباً هر ماه به یه کشور میریم «نکته :الان آخرای تابستانه و آنیا قراره بره دانشگاه بعنوان سال دومی» بخواتر شغل بابام من حتی وقت نمیکنم دوست پیدا کنم هی تا الان فقط با بکی دوست شدم که عمرن بتونم ببینمش _________ تو فکر بودم که گوشیم زنگ خورد بابام بود
در حال تلفن حرف زدن
آنیا: چیزی شده بابا
لوید: تو قراره به ژاپن بری خودت تنها
برسی اونجا هم چیرو مامور ها بهت میگن
آنیا : چییی کی کجا
لوید : به عنوان یک دانشجو انتقالی میری به دانشگاه _______ اون جا یه چنتا آدم هست که باید دستگیر کنی
بیلیت برای امشب ساعت ۹ داخل یه آپارتمان مخصوص دانشگاه میمونی
آنیا: ب بب با شه
قطع میکنه و سری وسایلشو جم میکنه و میره
ایجارو زیاد طول نمیدم
صبح «توی اوتاق دانشگاه در ژاپن»
آنیا سری حاضر میشه و میره دم کلاسش که ___________
پارت ۱
عصر
از زبان آنیا:
الان لندنیم
تقریباً هر ماه به یه کشور میریم «نکته :الان آخرای تابستانه و آنیا قراره بره دانشگاه بعنوان سال دومی» بخواتر شغل بابام من حتی وقت نمیکنم دوست پیدا کنم هی تا الان فقط با بکی دوست شدم که عمرن بتونم ببینمش _________ تو فکر بودم که گوشیم زنگ خورد بابام بود
در حال تلفن حرف زدن
آنیا: چیزی شده بابا
لوید: تو قراره به ژاپن بری خودت تنها
برسی اونجا هم چیرو مامور ها بهت میگن
آنیا : چییی کی کجا
لوید : به عنوان یک دانشجو انتقالی میری به دانشگاه _______ اون جا یه چنتا آدم هست که باید دستگیر کنی
بیلیت برای امشب ساعت ۹ داخل یه آپارتمان مخصوص دانشگاه میمونی
آنیا: ب بب با شه
قطع میکنه و سری وسایلشو جم میکنه و میره
ایجارو زیاد طول نمیدم
صبح «توی اوتاق دانشگاه در ژاپن»
آنیا سری حاضر میشه و میره دم کلاسش که ___________
۲.۰k
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.