سعدی در کتاب گلستان خاطرات زیبایی از دوران جوانی و کودک

سعدی در کتاب گلستان ، خاطرات زیبایی از دوران جوانی و کودکی خود نقل می کند که گاه بسیار نکته آموز و دل انگیز است . در یکی از این خاطرات می گوید:
یاد دارم که در ایام کودکی ، اهل عبادت بودم و شب ها بر می خاستم و نماز می گزاردم و به زهد و تقوا، رغبت بسیار داشتم .شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و تمام شب چشم بر هم نگذاشتم و قرآن گرامی را بر کنار گرفته ، می خواندم . در آن حال دیدم که همه آنان که گرد ما هستند، خوابیده اند . پدر را گفتم : از اینان کسی سر بر نمی دارد که نمازی بخواند. خواب غفلت ، چنان اینان را برده است که گویی نخفته اند، بلکه مرده اند . پدر گفت : تو نیز اگر می خفتی ، بهتر از آن بود که در پوستین خلق افتی و عیب آنان گویی و بر خود ببالی!

گلستان سعدی
دیدگاه ها (۷)

هههجیش بوس لالا

بعله....

سلااااااام خوبین؟خوشین اجیا و داداشیای گلم؟رفته بودم مسافرت ...

Apple iPhone 7

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط